بریدۀ کتاب

ستاره ها را بشمار
بریدۀ کتاب

صفحۀ 123

آنه مری با اندوه گفت: "تو این فکرم که الن رو باز هم می بینم یا نه." دایی هنریک گفت: "حتما می بینیش کوچولو! هر چی باشه، تو زندگیش رو نجات داده‌ای. یه روز دوباره پیداش می کنی. یه روز جنگ تموم می شه. همه‌ی جنگ ها تموم می شن!"

آنه مری با اندوه گفت: "تو این فکرم که الن رو باز هم می بینم یا نه." دایی هنریک گفت: "حتما می بینیش کوچولو! هر چی باشه، تو زندگیش رو نجات داده‌ای. یه روز دوباره پیداش می کنی. یه روز جنگ تموم می شه. همه‌ی جنگ ها تموم می شن!"

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.