بریدۀ کتاب
6 روز پیش
صفحۀ 201
و وقتی همهی این اتفاقات را پشت سر گذاشتیم، دوباره باهم میرویم کنار نهر، درست مثل همان روزی که باهم رفته بودیم. از مغازه آقای پارکر برای خودمان آب نبات میخریم و این بار که نزدیکم شود و سرش را به جلو خم کند تا من را ببوسد، فرار نخواهم کرد :) -مرنا!
و وقتی همهی این اتفاقات را پشت سر گذاشتیم، دوباره باهم میرویم کنار نهر، درست مثل همان روزی که باهم رفته بودیم. از مغازه آقای پارکر برای خودمان آب نبات میخریم و این بار که نزدیکم شود و سرش را به جلو خم کند تا من را ببوسد، فرار نخواهم کرد :) -مرنا!
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.