بریدۀ کتاب

ام علاء؛ روایت زندگی‌ ام‌ الشهداء فخرالسادات طباطبایی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 173

سه سال و نیم در زندان بودم. دو سال بدون ام علاء که خیلی سخت گذشت. یک سال و نیم هم همراه ام علاء که توانستم رشد کنم و درس بگیرم؛ درس صبوری و گذشت. سلول از دریچه چشم های ام علاء جای بدی نبود، بلکه رحمتی بود که رزق عظیمی به دنبال داشت و من بعد ها به این نتیجه رسیدم.

سه سال و نیم در زندان بودم. دو سال بدون ام علاء که خیلی سخت گذشت. یک سال و نیم هم همراه ام علاء که توانستم رشد کنم و درس بگیرم؛ درس صبوری و گذشت. سلول از دریچه چشم های ام علاء جای بدی نبود، بلکه رحمتی بود که رزق عظیمی به دنبال داشت و من بعد ها به این نتیجه رسیدم.

11

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.