بریده‌ای از کتاب رقبای الهی اثر ربکا راس

Tiya🦢

Tiya🦢

دیروز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 90

فکر می‌کنم همه ما زره به تن داریم. شاید آن‌هایی که زره نپوشیده‌اند احمقند. آنها بارها و بارها خطر می‌کنند و درد و رنج زخمی شدن با تیغه‌های تیز دنیا را به جان می‌خرند؛ اما اگر از آن آدم‌های نادان چیزی یاد گرفته باشم، این است که آسیب پذیر بودن نقطه قوتی است که بیشتر ما از آن هراس داریم. شهامت می‌خواهد که زره‌تان را درآورید و به استقبال مردم بروید تا شما را همانطور که هستید ببینند و بپذیرند. گاهی اوقات من هم همین حس را دارم: نمی‌توانم جرأت به خرج دهم تا مردم مرا همان گونه که واقعاً هستم ببینند و بپذیرند؛ اما صدای خفیفی هم در پس ذهنم هست، صدایی که به من می‌گوید:«با محافظه‌کاری بیش از حد چیزهای بیشتری از دست می‌دهی.» شاید از یک نفر شروع شود؛ کسی که به او اعتماد دارید؛ کسی که به خاطرش زره‌تان را درآورید و زمین بگذارید. شما اجازه می‌دهید نور در وجودتان و در روحتان جاری شود، حتی اگر از درد به خودتان بپیچید. شاید این گونه، حتی در ترس و تردید، یاد بگیرید چطور مهربان و در عین حال قوی باشید: یک نفر تکه‌ای، از فولاد.

فکر می‌کنم همه ما زره به تن داریم. شاید آن‌هایی که زره نپوشیده‌اند احمقند. آنها بارها و بارها خطر می‌کنند و درد و رنج زخمی شدن با تیغه‌های تیز دنیا را به جان می‌خرند؛ اما اگر از آن آدم‌های نادان چیزی یاد گرفته باشم، این است که آسیب پذیر بودن نقطه قوتی است که بیشتر ما از آن هراس داریم. شهامت می‌خواهد که زره‌تان را درآورید و به استقبال مردم بروید تا شما را همانطور که هستید ببینند و بپذیرند. گاهی اوقات من هم همین حس را دارم: نمی‌توانم جرأت به خرج دهم تا مردم مرا همان گونه که واقعاً هستم ببینند و بپذیرند؛ اما صدای خفیفی هم در پس ذهنم هست، صدایی که به من می‌گوید:«با محافظه‌کاری بیش از حد چیزهای بیشتری از دست می‌دهی.» شاید از یک نفر شروع شود؛ کسی که به او اعتماد دارید؛ کسی که به خاطرش زره‌تان را درآورید و زمین بگذارید. شما اجازه می‌دهید نور در وجودتان و در روحتان جاری شود، حتی اگر از درد به خودتان بپیچید. شاید این گونه، حتی در ترس و تردید، یاد بگیرید چطور مهربان و در عین حال قوی باشید: یک نفر تکه‌ای، از فولاد.

8

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.