بریدۀ کتاب

ناداستان 11 (اعتیاد)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 150

یک داستان واقعی: نتیجه‌ی آزمایش اولیهٔ یکی از دوستان نشان داد، سرطان پیشرفتهٔ سینه دارد. او که معمولا خجالتی بود، از این فرصت استفاده کرد تا به همه نشان بدهد ازشان خوشش نمی آید و برایشان احترامی قائل نیست. بیماری‌اش را اشتباه تشخیص داده بودند. تب چنگ گربه گرفته بود. مجبور شد از مملکت برود. به قول ساموئل جکسون:«کسی که می داند قرار است دو هفته ی دیگر اعدام شود، ذهنش خوب متمرکز می شود.»

یک داستان واقعی: نتیجه‌ی آزمایش اولیهٔ یکی از دوستان نشان داد، سرطان پیشرفتهٔ سینه دارد. او که معمولا خجالتی بود، از این فرصت استفاده کرد تا به همه نشان بدهد ازشان خوشش نمی آید و برایشان احترامی قائل نیست. بیماری‌اش را اشتباه تشخیص داده بودند. تب چنگ گربه گرفته بود. مجبور شد از مملکت برود. به قول ساموئل جکسون:«کسی که می داند قرار است دو هفته ی دیگر اعدام شود، ذهنش خوب متمرکز می شود.»

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.