بریدهای از کتاب فیل آقای شعبده باز اثر کیت دی کامیلو
1403/2/11
صفحۀ 110
چیزی که او میخواست این بود: کسانی باشند که دستشان را بگیرد و باهم بالا را نگاه کنند و مبهوت برفی شوند که از آسمان میبارید. دلش میخواست کسی باشد که دوستش بدارد و او هم متقابلا دوستش داشته باشد.
چیزی که او میخواست این بود: کسانی باشند که دستشان را بگیرد و باهم بالا را نگاه کنند و مبهوت برفی شوند که از آسمان میبارید. دلش میخواست کسی باشد که دوستش بدارد و او هم متقابلا دوستش داشته باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.