بریدۀ کتاب
1402/10/8
صفحۀ 55
تا وقتی در منطقه بودم هیچ وقت ندیدم کسی حتی ذره ای نان اسراف کند. آقا مهدی عجیب بود. حرف هایش را رزمنده ها زوی چشم میگذاشتند. طعم و مزه شیرین روز هنوز در جانم هست.
تا وقتی در منطقه بودم هیچ وقت ندیدم کسی حتی ذره ای نان اسراف کند. آقا مهدی عجیب بود. حرف هایش را رزمنده ها زوی چشم میگذاشتند. طعم و مزه شیرین روز هنوز در جانم هست.
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.