بریده‌ای از کتاب او هنوز اینجاست اثر هالی ام مک گی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 57

مثلا اینکه جیغ ترمز را دیر شنیدم و بعد گای را آنجا روی جاده دیدم . بدنش پخش زمین بود ؛نه آن بدنی که من می‌شناختم. و مثلا روشن و خاموش شدن چراغ ها، باز شدن و محکم بسته شدن در های ماشین ، سروصدا،سروصدا های وحشتناک وحشتناک ،برانکاری که بلندم کرد، عرق شدن،عرق شدن ، عرق شدن زیر صدا ها، زیر نور ها، ساکت شدن صدا ها، ساکت شدن دنیا . (گای مرده بود)

مثلا اینکه جیغ ترمز را دیر شنیدم و بعد گای را آنجا روی جاده دیدم . بدنش پخش زمین بود ؛نه آن بدنی که من می‌شناختم. و مثلا روشن و خاموش شدن چراغ ها، باز شدن و محکم بسته شدن در های ماشین ، سروصدا،سروصدا های وحشتناک وحشتناک ،برانکاری که بلندم کرد، عرق شدن،عرق شدن ، عرق شدن زیر صدا ها، زیر نور ها، ساکت شدن صدا ها، ساکت شدن دنیا . (گای مرده بود)

15

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.