بریده‌ای از کتاب در باب طبیعت انسان اثر آرتور شوپنهاور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 49

هر انسانی، آن چیزی است که هست و در شرایطی قرار گرفته که در آن لحظه حاکم است-شرایطی که به‌نوبه‌ی خود قطعاً به ضرورتی ایجاد شده-مطلقاً و هرگز نمی‌تواند کاری جز آنچه در آن لحظه انجام می‌دهد انجام دهد. بنابراین کل جریان زندگی انسان، با همه اتفاقات ریز و درشت‌اش، درست مثل حرکت عقربه‌های ساعت لزوماً و از پیش مشخص شده است.

هر انسانی، آن چیزی است که هست و در شرایطی قرار گرفته که در آن لحظه حاکم است-شرایطی که به‌نوبه‌ی خود قطعاً به ضرورتی ایجاد شده-مطلقاً و هرگز نمی‌تواند کاری جز آنچه در آن لحظه انجام می‌دهد انجام دهد. بنابراین کل جریان زندگی انسان، با همه اتفاقات ریز و درشت‌اش، درست مثل حرکت عقربه‌های ساعت لزوماً و از پیش مشخص شده است.

42

6

(0/1000)

نظرات

این کانتکست است که انسان را بکار می گیرد .
1

0

کاملاً موافقم. این ما نیستیم که همیشه متن یا فضا را می‌سازیم؛ گاهی این کانتکست است که ما را شکل می‌دهد، ما را می‌خواند و ما را به واکنش وامی‌دارد. در واقع، ما همیشه درون افق‌هایی از پیش ترسیم‌شده زندگی می‌کنیم که ما را می‌سنجند و سمت‌وسوی بودن‌مان را رقم می‌زنند. شاید آزادی ما نه در خروج از این افق، بلکه در آگاهی به همین گرفتار بودن باشد. 

0

چه لطیف و باریک دیدی 
دقیقا مساله آزادی ست و آگاهی ....
کیست مولی ؛ آنکه آزادت کند ...
1

0

🙏🙏 

0