بریدۀ کتاب

پاییز پدرسالار
بریدۀ کتاب

صفحۀ 39

راست می‌گویم ژنرال... از فرصت استفاده کن و حالا که من دارم می‌میرم با من بمیر، هیچکس مثل من پیدا نمی‌شود که این را به تو بگوید چون من هیچ وقت قصد نداشتم که خودم را شبیه کسی کنم چه برسد به قهرمان ملی.... من تنها شیشه‌گری ساده و غمگین بودم که مثل پدرانم بطری می‌ساختم فرصت را غنیمت بشمار ژنرال مرگ آن قدرها که فکر می‌کنیم آزار دهنده نیست!»

راست می‌گویم ژنرال... از فرصت استفاده کن و حالا که من دارم می‌میرم با من بمیر، هیچکس مثل من پیدا نمی‌شود که این را به تو بگوید چون من هیچ وقت قصد نداشتم که خودم را شبیه کسی کنم چه برسد به قهرمان ملی.... من تنها شیشه‌گری ساده و غمگین بودم که مثل پدرانم بطری می‌ساختم فرصت را غنیمت بشمار ژنرال مرگ آن قدرها که فکر می‌کنیم آزار دهنده نیست!»

2

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.