بریدهای از کتاب هری پاتر ومحفل ققنوس (هری پاتر5) اثر جی. کی. رولینگ
1404/6/7
صفحۀ 468
هری سر تکان داد. بهانه ای حاضر و آماده نسیبش شده بود که با دیگران حرف نزند و خودش هم دقیقا همین را میخواست.
هری سر تکان داد. بهانه ای حاضر و آماده نسیبش شده بود که با دیگران حرف نزند و خودش هم دقیقا همین را میخواست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.