بریدهای از کتاب خوب مثل مرده ها اثر هالی جکسون
1404/2/19

خوب مثل مرده ها جلد 3
4.4
49
صفحۀ 406
پیپ دیگر زنگ صدایش را به یاد نمیآورد.چطور میگفت گروهبان؟ به این فکر میکرد که راوی آن لبخند کج را تحویل دختر دیگری بدهد،برایش لقب بسازد و به هزاران روش عشقش را به او ابراز کند:)
پیپ دیگر زنگ صدایش را به یاد نمیآورد.چطور میگفت گروهبان؟ به این فکر میکرد که راوی آن لبخند کج را تحویل دختر دیگری بدهد،برایش لقب بسازد و به هزاران روش عشقش را به او ابراز کند:)
(0/1000)
perssima✨️
1404/2/20
0