بریده‌ای از کتاب 1984 اثر جورج اورول

بریدۀ کتاب

صفحۀ 98

وینستون با انزجار براندازشان می‌کرد. و با این‌حال، لحظه‌ای گذرا، چه نیروی مهیبی در فریاد برخواسته از فقط چندصد حنجره متجلی شده بود! پس چرا هرگز نمی‌توانستند برای هرچه اهمیت دارد این چنین نعره بزنند؟

وینستون با انزجار براندازشان می‌کرد. و با این‌حال، لحظه‌ای گذرا، چه نیروی مهیبی در فریاد برخواسته از فقط چندصد حنجره متجلی شده بود! پس چرا هرگز نمی‌توانستند برای هرچه اهمیت دارد این چنین نعره بزنند؟

49

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.