بریده‌ای از کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 180

راست می‌گفت. من همیشه صحرا را دوست داشتم. کسی که روی شن ها می‌نشیند نه چیزی می‌بیند و نه چیزی می‌شنود، اما می‌توان در آن سکوت درخشش چیزی را دید..

راست می‌گفت. من همیشه صحرا را دوست داشتم. کسی که روی شن ها می‌نشیند نه چیزی می‌بیند و نه چیزی می‌شنود، اما می‌توان در آن سکوت درخشش چیزی را دید..

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.