بریدهای از کتاب تاج نفرین شده اثر کاترین وبر
1403/10/16
صفحۀ 170
الریک خندید.« رن مطمئن باش اگه بخوام بکشمت مراسم بهتری ترتیب میدم.» «الان باید خوشحال باشم؟» «شاید باور نکنی ولی،آره » رن گفت«بیخود نیست نامزدت ولت کرده.» «ولم نکرده» «باشه هرچی تو بگی »
الریک خندید.« رن مطمئن باش اگه بخوام بکشمت مراسم بهتری ترتیب میدم.» «الان باید خوشحال باشم؟» «شاید باور نکنی ولی،آره » رن گفت«بیخود نیست نامزدت ولت کرده.» «ولم نکرده» «باشه هرچی تو بگی »
(0/1000)
Mahnia
1403/10/16
0