بریدهای از کتاب آنی شرلی در ویندی پاپلرز اثر لوسی مود مونتگمری
1403/12/10
صفحۀ 101
او همان طور که چشم هایش کم کم گرم می شدند، فکر کرد چه کیفی دارد که نیمه شب بیدار شوی و بعد از شنیدن صدای زوزه های اولین طوفان زمستانی، خودت را زیر پتویت مچاله کنی و دوباره به سرزمین خواب و رویا برگردی.
او همان طور که چشم هایش کم کم گرم می شدند، فکر کرد چه کیفی دارد که نیمه شب بیدار شوی و بعد از شنیدن صدای زوزه های اولین طوفان زمستانی، خودت را زیر پتویت مچاله کنی و دوباره به سرزمین خواب و رویا برگردی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.