بریدهای از کتاب سه قطره خون اثر صادق هدایت
17 ساعت پیش
صفحۀ 10
" دريغا كه بار دگر شام شد ، " سراپاي گيتي سيه فام شد ، " همه خلق را گاه آرام شد ، " مگر من، كه رنج و غمم شد فزون . " جهان را نباشد خوشي در مزاج ، " بجز مرگ نبود غمم را علاج ، " وليكن در آن گوشه در پاي كاج ، " چكيده است بر خاك سه قطره خون "
" دريغا كه بار دگر شام شد ، " سراپاي گيتي سيه فام شد ، " همه خلق را گاه آرام شد ، " مگر من، كه رنج و غمم شد فزون . " جهان را نباشد خوشي در مزاج ، " بجز مرگ نبود غمم را علاج ، " وليكن در آن گوشه در پاي كاج ، " چكيده است بر خاك سه قطره خون "
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.