بریدهای از کتاب بازار آزاد و دشمنان آن؛ شبه علم سوسیالیسم و تورم اثر لودویگ فون میزس
1404/4/16
صفحۀ 54
افلاطون مدعی بود یک رهبر بر اساس تقدیر یا بر مبنای برتری خود رسالت دارد دنیا را به همان نحو بازسازماندهی کند و بسازد که یک بنا ساختمانی را میسازد- بدون آن که به خواستههای همنوعانش توجهی کند. فلسفه افلاطون این بود که بیشتر انسانها ((ابزارها)) و ((سنگهایی)) اند که باید از آنها در ساخت یک واحد اجتماعی نو زیر نظارت ((ابرانسانها)) استفاده کرد. همکاری ((تابعان)) برای موفقیت این برنامه اهمیتی ندارد. یگانه پیششرط این است که دیکتاتور قدرت لازم را برای مجبور کردن مردم داشته باشد. افلاطون این وظیفۀ ویژه را نیز به خود واگذار میکند که مشاور دیکتاتور باشد؛ به عنوان متخصص و ((مهندس اجتماعی)) که دنیا را بر اساس برنامۀ خود بازسازی میکند.
افلاطون مدعی بود یک رهبر بر اساس تقدیر یا بر مبنای برتری خود رسالت دارد دنیا را به همان نحو بازسازماندهی کند و بسازد که یک بنا ساختمانی را میسازد- بدون آن که به خواستههای همنوعانش توجهی کند. فلسفه افلاطون این بود که بیشتر انسانها ((ابزارها)) و ((سنگهایی)) اند که باید از آنها در ساخت یک واحد اجتماعی نو زیر نظارت ((ابرانسانها)) استفاده کرد. همکاری ((تابعان)) برای موفقیت این برنامه اهمیتی ندارد. یگانه پیششرط این است که دیکتاتور قدرت لازم را برای مجبور کردن مردم داشته باشد. افلاطون این وظیفۀ ویژه را نیز به خود واگذار میکند که مشاور دیکتاتور باشد؛ به عنوان متخصص و ((مهندس اجتماعی)) که دنیا را بر اساس برنامۀ خود بازسازی میکند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.