بریده‌ای از کتاب گریگور و نشانگان رمزی اثر سوزان کالینز

Coral

Coral

1404/1/11

بریدۀ کتاب

صفحۀ 146

گریگور : اون تو رو اینجا انداخت؟ اون تو رو شکست داد؟ ریپرد:کی؟ بین؟ نه بابا، سربازاش این کارو باهام کردن. گریگور: اما... هیچکس نمی تونست حتی به تو دست بزنه! ریپرد: حتی یه جنگجو هم در مقابل یک گردان سرباز کاری ازش برنمیاد گریگور. من یه نفر بودم که باید با چیزی حدود چهارصد نفر می جنگیدم. خود تو چی؟ شنیدم جلوی سه نفر جا زدی. البته وضعیتت در مقابل من هیچ بود.

گریگور : اون تو رو اینجا انداخت؟ اون تو رو شکست داد؟ ریپرد:کی؟ بین؟ نه بابا، سربازاش این کارو باهام کردن. گریگور: اما... هیچکس نمی تونست حتی به تو دست بزنه! ریپرد: حتی یه جنگجو هم در مقابل یک گردان سرباز کاری ازش برنمیاد گریگور. من یه نفر بودم که باید با چیزی حدود چهارصد نفر می جنگیدم. خود تو چی؟ شنیدم جلوی سه نفر جا زدی. البته وضعیتت در مقابل من هیچ بود.

6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.