زینب یک زن بود!
زنها پایه ی تربیت هستند!
زينب عظمتی دیگر دارد نه چون دختر علی بود و فاطمه
بلکه چون کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، بی نظیر و عظیم بود!
اول آن که موقعیت را شناخت هم موقعیت قبل از حرکت امام حسین را،
هم موقعیت لحظات بحرانی عاشورا را،
هم موقعیت حوادث کشنده ی بعد از حسین را
دوم آن که طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد ... انتخاب هایی که زینب را ساخت.
در هیچ جا گیج نشد و فهمید باید چه کند،
کدام راه را برود،
تا امامش تنها نماند!
تا کربلا ماندنی شود!
حالا هم مهدی فاطمه زینب میخواهد و عباس!
من و شما اجازه نداریم خودمان را کم و حقیر ببینیم!
همین احساس عدم ، توانایی همین گفتن من نمیتوانم..
من به درد امام نمیخورم ... من گناهکارم ...
ما را عقب میاندازد و به دنبال دنیای حقیر میکشاند...
باید یک فرد فعال و موثر باشی،
و نسبت به جامعه، به فرهنگش، به دشمنانش، به ظهور و تاخیرش،
به نقش خودت در فرج حساس باشی!
خدا تو را خلق کرده برای یاری منجی که جهان تشنه ی آمدنش است!
خودت را با سرگرمیها، کوچک و پست نکن!
انسان ۲۵۰ ساله فصل هفت
[بخشی از کتاب]