داستان راجع به دنیاییه که توش ربات‌ها خودآگاه شدن و تصمیم گرفتن به جای کار توی کارخونه‌ها به طبیعت برن و اونجا زندگی کنن، و انسان‌ها (در کمال تعجب! فیکشن‌ترین قسمت داستان!) بهشون این اجازه رو دادن و با این تغییر کنار اومدن.
🍵 من این کتابو با معرفی چنل یوتوب talefoundry پیدا کردم، ولی مدت زیادی طول کشید تا برم سراغش، هم چون تا حدی داستانش رو می‌دونستم، هم اینکه تصور می‌کردم که متنش ثقیل باشه (مخصوصا از روی اسم عجیبش! 😅) ولی برخلاف تصورم نثرش ساده و خودمونی بود، به بهترین شکل ممکن. وقتی می‌خوندی حس می‌کردی واقعا توی اون موقعیتی و داری با چشمای خودت اتفاقاتی که میفته رو می‌بینی.
🍵 موضوع و پلات داستان، دنیایی که درست کرده بود، و شخصیت‌ها خیلی جدید بودن! ✨ اون مثلا "پیام‌های اخلاقی" داستان اجباری یا out of place نبودن، و اتفاقا خیلی هم با دغدغه‌های شخصیت اصلی می‌شد همذات‌پنداری کرد!
من بی نهاااایت دوستش داشتم! 🌱🤍
