یادداشت نورثنگر ابی
در کتاب های اما و غرور و تعصب و عقل و احساس اثر جین استن چیزی که خیلی با چشم میاد و دوستشون دارم روابط عاشقانه و کشش و جاذبه ی بین طرفین هست که در این کتاب همچین چیزی نبود کشش و جذابه ای بین کاترین و هنری نبود ( نسبت به کتاب های دیگر جین استن ) ولی با این حال همین رابطه ی اندک که در کتاب بود خیلی صادقانه و بی شیله پیله بود . طوری که کاترین به هنری اعتماد داشت ، یا طوری که هنری کمک کاترین میکرد که ذهنیت خیالیش رو و حسش رو کنار بذاره و به عقل و اندیشه و منطق تکیه کنه یا تلاش کاترین برای دوست شدن با دوشیزه تیلنی و در اولویت قرار دادن این دوستی همه و همه خیلی صادقانه و پاک بود و خیلی به دل من نشست .
بخش دیگری از این کتاب که خیلی برای من جالب بود نشان دادن تفاوت جان تورپ و هنری تیلنی بود . یک نفر چقدر بلند نظر و اقامنش و شخص دیگری چقدر دگم و کوته فکر و خودخواه .
از طرفی ما در این کتاب با کاترین همراهیم شخصیتی که ساده ست و در اوایل کتاب خواننده ممکنه فکر کنه که ممکنه زود تسلیم خواسته های دیگران بشه ولی در اواسط کتاب ما سرسختی کاترین رو میبینیم برای دفاع از حق خودش ، برای کاری که خودش دوست داره بکنه ؛ جالب تر این که این سرسختی و مقاومت در برابر یک آدم گذرا در داستان نیست ، در برابر نزدیک ترین دوستش هست ، در برابر برادر خودش هست و یکی از اشناهاش ولی مقاومت و پا فشاری کاترین برای کاری که دوست داره انجام بده و هنر نه گفتن که ما در کاترین میبینیم به ما نشون میده که سادگی کاترین به معنی احمق بودن اون نیست و همین مقاومت چقدر تونست مسیر زندگی کاترین رو عوض کنه !
این کتاب با کتاب های دیگر جین استن متفاوت هست ؟ بله
ولی به معنی کم ارزش بودن این کتاب نیست .