کتاب "خاطرات کتابی" احمد اخوت رو توی جاده از تهران به اصفهان خوندم و واقعاً تجربهی دلنشینی بود. هم خود کتاب و هم جاده، برای من خاطرهانگیز شدند. نثرش خیلی روان و صمیمی بود و حس میکردم دارم با یک دوست قدیمی دربارهی کتابها صحبت میکنم.
با این حال، گاهی احساس میکردم داستانها کمی پراکندهاند و ارتباط بینشون واضح نیست. این موضوع باعث میشد که بعضی وقتها گیج بشم و نتونم به راحتی دنبال کنم که چه اتفاقی داره میافته.
اما در کل، از خوندن این کتاب لذت بردم و این تجربه برام یادگاری قشنگی شد، به ویژه قبل از شروع سال جدید 🌷