میثم بال‌زده

@Misoo

12 دنبال شده

22 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                «خشمآبه» کتاب دغدغه‌مند و مهمی است. دست روی سوژه‌ای گذاشته و بحرانی را روایت می‌کند که در معرض آن هستیم اما آگاهی‌ای از آن نداریم و هنوز برای اغلب‌مان حتی مسئله هم نشده. نویسنده با بیست روایت از اهالی غیزانیه و بحران آب‌شان تلاش می‌کند که ما را با ماهیت آن بیشتر آشنا کند. قلم روان است و اغلب روایت‌ها را اول شخص و با لهجه از زبان اهالی غیزانیه به نگارش در آورده. چند روایت اول جذاب و پُرکشش است اما به مرور، به خاطر تکرار مداوم نکات از زبان شخصیت‌های مختلف، کتاب از نفس می‌افتد و خسته‌کننده می‌شود. در کنار جذابیت‌های برخی از روایت‌ها، مهم‌ترین بخش کتاب «گزارش یک بحران» است که در انتهای کتاب آمده و در حدود بیست صفحه، به طور علمی و پژوهش شده، از بحران آب در خوزستان و ایران صحبت می‌کند و راه‌کارهایی نیز ارائه می‌دهد. راه‌کارهایی که اغلب تنها از سوی مسئولین قابل انجام است و همین باعث می‌شود نسبت به این بحران نگران‌تر باشیم، چرا که اگر مسئولین می‌خواستند کار درستی انجام دهند و با این بحران مقابله کنند، احتمالاً این کتاب دیگر سوژه‌ای نداشت تا نوشته شود!
خشمآبه ارزش خواندن دارد، بیش‌تر هم به خاطر اطلاعاتی که می‌دهد و ما را نسبت به بحرانی که با آن مواجهیم حساس و آگاه می‌کند. کاش مسئولین مربوطه هم این کتاب را می‌خواندند...
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            آشنایی من با کتاب، از میز پرفروش‌های کتاب‌فروشی و به اشاره‌ی مشتری‌ای بود که نگاه پرسان مرا به کتاب‌های ناآشنا دید. 
من به کتاب‌هایی که خیلی سر و صدا می‌کنند خوش‌بین نیستم اما نوشته‌ی پشت جلد کتابخانه‌ی نیمه‌ شب مرا به یاد نمایشنامه‌ی جذابی که چند وقت قبل در رادیو شنیده بودم انداخت و به امید تکرار آن تجربه، کتاب را انتخاب کردم.
داستان ربطی به آن نمایشنامه نداشت اما تجربه‌‌ای به همان شیرینی به اندوخته‌هایم اضافه کرد.
موضوعی که در دایره‌ی خوانده‌های من، جدید بود. و نویسنده‌ای که حواسش به سیر داستان بود. درست همان‌جا که با خود می‌گفتی کتاب دیگر حرف جدیدی ندارد و از این‌جا به بعد هرچه روی بدهد می‌توانم حدس بزنم و دستت می‌رفت تا کتاب را ببندد، نویسنده‌ با یک اوج جذاب دوباره تو را میخکوب می‌کرد. 
مانند دیگر کتاب‌های پرفروش، ناشران مختلف و مترجم‌های ناشناخته برای این کتاب کم نگذاشتند و اسم کتاب در هر بساطی کتابی دیده می‌شود.
نسخه‌ای که من خواندم، از نشر کوله‌پشتی و به ترجمه‌ی محمدصالح نورانی‌زاده بود‌.
          
            «خشمآبه» کتاب دغدغه‌مند و مهمی است. دست روی سوژه‌ای گذاشته و بحرانی را روایت می‌کند که در معرض آن هستیم اما آگاهی‌ای از آن نداریم و هنوز برای اغلب‌مان حتی مسئله هم نشده. نویسنده با بیست روایت از اهالی غیزانیه و بحران آب‌شان تلاش می‌کند که ما را با ماهیت آن بیشتر آشنا کند. قلم روان است و اغلب روایت‌ها را اول شخص و با لهجه از زبان اهالی غیزانیه به نگارش در آورده. چند روایت اول جذاب و پُرکشش است اما به مرور، به خاطر تکرار مداوم نکات از زبان شخصیت‌های مختلف، کتاب از نفس می‌افتد و خسته‌کننده می‌شود. در کنار جذابیت‌های برخی از روایت‌ها، مهم‌ترین بخش کتاب «گزارش یک بحران» است که در انتهای کتاب آمده و در حدود بیست صفحه، به طور علمی و پژوهش شده، از بحران آب در خوزستان و ایران صحبت می‌کند و راه‌کارهایی نیز ارائه می‌دهد. راه‌کارهایی که اغلب تنها از سوی مسئولین قابل انجام است و همین باعث می‌شود نسبت به این بحران نگران‌تر باشیم، چرا که اگر مسئولین می‌خواستند کار درستی انجام دهند و با این بحران مقابله کنند، احتمالاً این کتاب دیگر سوژه‌ای نداشت تا نوشته شود!
خشمآبه ارزش خواندن دارد، بیش‌تر هم به خاطر اطلاعاتی که می‌دهد و ما را نسبت به بحرانی که با آن مواجهیم حساس و آگاه می‌کند. کاش مسئولین مربوطه هم این کتاب را می‌خواندند...
          
            جایی شنیدم که "گلستان یازدهم" اولین کتاب دفاع مقدس است که به ساختار "رمان" نزدیک شده است. گمان می‌کنم "سفر سرخ" از دید گوینده دور مانده بود!
کتاب را همین روزها خواندم. روزهایی که مردم به خیابان آمده‌اند و دانشجویان در دانشگاه بلوا به پا می‌کنند. خواستم راه و رسم مبارزات دانشجویان در انقلاب پنجاه و هفت را بدانم.
کتاب، شهید حسین علم‌الهدی را روایت می‌کند. فرزند آیت‌الله علم‌الهدی‌ای که محرم و مرهم دردهای خوزستان بوده است. از مبارزات دانش‌آموزی علیه رژیم فاسد پهلوی می‌گوید تا مبارزه در جبهه‌ی دفاع مقدس علیه رژیم غاصب بعثی. 
نویسنده قلم روان و شیوایی دارد. میان سر و صدای مبارزات بیرونی، قطره قطره، جهان پشت آن‌ها را به مخاطب می‌چشاند. تاریخ می‌گوید بی‌ آن‌که "از تاریخ گفتن" از داستان بیرون بزند. 
کتاب کم حجم نیست اما خوش‌خوان است. من نسخه‌ی الکترونیکی کتاب را در طاقچه خواندم. در دسترس‌تر بود و خیلی ارزان‌تر! در قسمت‌‌هایی از داستان ضمیر‌ را گم می‌کردم. نمی‌دانم نویسنده مبهم نوشته بود یا در طاقچه به آن شکل درآمده بود‌.
از کتاب لذت بردم، با کتاب آگاه شدم، اما جواب سوال‌هایم را نگرفتم. راستش سوال‌هایم بیش‌تر هم شد. سوال‌های جدید ویران‌کننده بودند. و این مرا محتاط می‌‌کند از این‌که کتاب را به هر کسی توصیه کنم. به خصوص در این روزها.