داستان  در افغانستان شروع میشه ماجرای دو پسر دو دوست و ارتباطی ناگسستنی بین آنها و وفاداری عجیب حسن به امیر 
همیشه برام سوال بود چرا حسن این وفاداری بیش از اندازه رو به امیر داشت به قول کتاب خون خون رو میکشه
      

        بخش تاسف برانگیز این کتاب اینه بر اساس یک واقعیته و اینکه  انسان اگه قدرت منطقش رو از دست بده تا کجاها که پیش نمیره 
      

        اوایل کتاب یکم سردرگم بودم یه پایان شوکه کننده داشت مطمئنم بازم سراغ این کتاب میرم
      

        مجموعه داستان شهر تنها (جلد اول جواهر) (جلد دوم رز سپید) (جلد سوم کلید سیاه)
 تو جلد اول اوایل داستان  برای من کمی حوصله سر بر بود اما اوج هیجانش قسمتای آخرش بود جلدای دوم و سوم هم خوب بودن شخصیت مورد علاقم لوشن بود
  داشتن هویت،طبقات اجتماعی(در رمان) ، فداکاری،شجاعت، انقلاب،سرکشی و میل به تغییر اوضاع با کمی چاشنی عشق (مثل هر رمان دیگه دیگه ای) ویژگی های برجسته ای رمان بود
در کل (این نظر شخصیه من هستش) رمان در سطح عادی بود 
شاید یکی از دلایلی که رمان زیاد به دل من ننشست توضیحات اضافی و غیر ضروری نويسنده باشه
      

        جالب بود یه پایان غیر منتظره داشت فقط خیلی کوتاه بود