یک شروع ساده و صمیمی از نمای روستایی به اسم گوراب.( آن هم به خاطر حوضچه بزرگ آبی که توی خودش آب جمع کرده ) و باغی که ساکنانش به غیر آدمی زاد یک خانواده زاغ هم هستند. و همه چیز از هوایی شدن پسرک های این خانواده برای گرفتن جوجه زاغ ها شروع می شود، و در نهایت به ماجرای ظلم یک شرکت دولتی برای گرفتن زمین های اطراف گوراب برای استخراج معدن ختم می شود. یک ارتباط عالی بین زندگی ساده و صمیمی روستایی و غیرت به این خاک و هجوم دستگاه های طاغوتی برای گرفتن زمین های آنها.
حال و هوای رمان کاملا انقلابی است، از انقلابی که زاغ ها به پا کردند آن هم از کنار تپه زاغی، و بعد هم انقلابی که مردم گوراب کنار سرو بلند روستا با عکس های امام خمینی کردند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.