معرفی کتاب امانت گندمزار: شرح این قصه شنو از دو لب دوخته ام اثر پری غلامی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
درشکه های زوارکشی کنار ایستاده بودند. امنیه ها و قراول ها به این طرف و آن طرف میدویدند و مردم را کنار میزدند. فریاد «دور باش ... کور باش ... » قزاق ها در طنین صدای نقاره خانه محو میشد. موکب شاهنشاه نزدیک بود و شهریار هنوز بیرون حرم. مقابل یک عطاری ایستاد. عطر بارهنگ و بومادران پیچیده بود. خودش را در شیشة غبارگرفتة عطاری تماشا کرد. کت و شلوار سورمه ای به قاعده بود و کراوات قرمز رنگ روی پیراهن سفید او را با خودش بیگانه میکرد. فرصت زیادی نداشت. از لابه لای جمعیت راهش را به طرف صحن عتیق باز کرد.
لیستهای مرتبط به امانت گندمزار: شرح این قصه شنو از دو لب دوخته ام