معرفی کتاب خاکستان اثر مارک هلاسکو مترجم ثنا نصاری کتابعمومیداستانایران خاکستان مارک هلاسکو و 2 نفر دیگر 3.8 4 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 7 خواهم خواند 2 ناشر خوب شابک 9786226983730 تعداد صفحات 148 تاریخ انتشار 1399/11/25 توضیحات کتاب خاکستان، ویراستار گروه ویرایش نشر خوب. یادداشتها محبوبترین جدیدترین کتابفام دیروز 151 صفحه در ۳ساعت و ۱۵دقیقه. “ما خواستیم راه زندهگی را در پیش بگیریم اما سر از خاکستان درآوردیم؛ ما به سمت سرزمین موعود راه افتادیم اما هرچه میبینیم صحراست؛ ما از عدالت سخن راندیم، و هرچه میدانیم وحشت است و نومیدی". وقتی در نیمههای دههی ۱۹۵۰ «هلاسکو» رمان «خاکستان» را برای انتشار به ناشران سپرد، از جانب آنان پاسخ منفی شنید و توجیحشان هم این بود که لهستانی که تو در کتابت آفریدهای، وجود ندارد. «خاکستان» اثریست که پرترهی سیستمی را به تصویر میکشد که بر اساس انکار و نادیدهانگاریای عمدی بنا شده است. تصویری از دیکتاتوری قدرتمند استالین در کشورهای کمونیسیتی ارائه میدهد با حضور فراگیر پلیس و سعی در کنترل افکار عمومی؛ پارانویایی ناگزیر و مشترک در همهی دیکتاتورهای تاریخ. "خوشت میاد یانه؟" سؤالیست که دمبهدم از زبان پلیسی که مدام در جایجای داستان پیدایش میشود میشنویم. «خاکستان» تصویر تیرهایست از جامعهای که آزادی بیان درش به شدت هرچه تمامتر سرکوب میشود و فردیّت، چون سم انگاشته میشود تا جایی که در خانهی خود باید به زمزمه سخن بگویی تا مبادا همسایهات سخنت را بشنود و حتی از گفتگوی عادی تو برداشتی به غلط بکند و گزارشت را رد کند و گاهی هم مثل Bear باید از سکوت خانهات هم بترسی مبادا که همسایهات بپندارد که مشغول ریختن نقشهای هستی. آن لحظهی ناب حقیقت در این کتاب سراسر خُدعه بهشیوهای غریب نواخته میشود و دقیقتر شاید بشود گفت که چنین لحظه و نقطهای اصلن به کار نمیآید و عواقبش برای شخصیت اصلی این رمان فراموشنشدنی «هلاسکو» و در واقع سراسر بشریت، بهاندازهی کافی سیاه است. در یک روز عادی، «فرانچیشک کوالسکی»، این شهروند وفادار به حزب و عضو حزب و پارتیزان پیر عملیاتهای مخفی، پس از یکی از جلسات حزب، در خیابان یکی از همقطاران قدمیاش را میبیند و همراهش در میخانهای تا صبح مینوشد و در راه خانه و مست به جرم اختلال در آرامش دستگیر میشود و سخنانی را به وی نسبت میدهند که خود بهیاد نمیآورد که اینهمه منجر به اخراجش از حزب و طرد از جانب همشهریانش میشود و در پی این ماجرا برای برطرف کردن شکاش، بهسراغ همرزمان قدیمیاش میرود که درنهایت نه تنها شکاش برطرف نمیشود که پلهپله ایماناش استوارتر میشود اما در این راه ابتدا به طبقات جهنم وارد میشود، از درون تهی میشود و سپس به رستگاری میرسد. 0 0