معرفی کتاب ماکیاولی و اندیشه رنسانس اثر رامین جهانبگلو

ماکیاولی و اندیشه رنسانس

ماکیاولی و اندیشه رنسانس

0.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
0000000136313
تعداد صفحات
94
تاریخ انتشار
1372/7/1

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
آثار ماکیاولی، به ویژه کتاب شهریار او، چند قرن است که در سراسر جهان موضوع بحث و گفتگو بوده اند و اکنون نیز هرجا نام وی به میان آید درباره ی نتایج اخلاقی افکار او بحث های فراوان خواهد گرفت. اما صرفنظر از هر ارزش اخلاقی که امروز به نوشته هایی که در آن ها بیان شده نخواهد کاست زیرا ماکیاولی از نخستین کسانی است که تفکر سیاسی جدید را پایه گذاری کرده است. کوشش این کتاب آن است که چهره ی راستین ماکیاولی را بشناساند، به کتاب مهم گفتارهای او که شهرت بی مانند کتاب شهریار بر آن سایه افکنده، بیشتر توجه کند و اندیشه ی او را در ارتباط با تحولات فکری دوران رنسانس بررسی کند.

      

یادداشت‌ها

          گرامشی در مورد کتاب شهریار چنین می نویسد: «خصیصۀ اساسی این کتاب آن است که کتابی زنده است.»

موسیلینی نسخه‌ای از این کتاب را که خود بر آن مقدمه نگاشته بود برای هیتلر می فرستد.

روسو در فصل ششم، کتاب سوم قرارداد اجتماعی با آوردن جملۀ معروفی به روشنی اعلام می کند که «شهریار ماکیاولی کتاب جمهوری خواهان است.»

اسپینوزا در هفتمین قطعۀ فصل پنجم کتاب رساله درباره سیاست پیشنهاد می‌کند که «آثار ماکیاولی از نو تفسیر شود. شاید ماکیاولی می‌خواسته نشان دهد که مردم تا چه اندازه باید از سپردن سرنوشت و نجات خود به دست یک فرد بپرهیزند. زیرا اگر آن فرد در این اندیشه خام نباشد که می‌تواند دل هر کسی را به دست آورد، ناچار است دائما از خطرات بهراسد و ناگزیر است که همواره بیدار و به خصوص به فکر جان خود باشد. آن فرد باید به عکس هموراه بر سر راه مردم دام بگسترد و نگران آنان باشد. و من باید این داوری را در مورد مولف چیره دست بپذیرم که وی به اعتقاد همه همواره طرفدار آزادی است و دربارۀ این که چگونه باید آن را حفظ کرد آراء راه‌گشایی داده است.»

اساس نظریۀ سیاسی ماکیاولی بر بدبینی نسبت به انسان‌ها استوار است. به نظر او، انسان‌ها بالطبیعه پلیدند و به همین سبب نیاز به  نظام سیاسی هماهنگ و با ثبات دارند تا بتوانند به صورت اجتماعی زندگی کنند.
صفحۀ 46

ماکیاولی زبان یونانی نمی‌دانست و به این سبب نمی‌توانست دموکراسی یونان قدیم را به آن گونه که شاید و باید بشناسد. بنابراین با اینکه او ترجمۀ لاتینی بعضی از متون یونانی را خوانده، اما الگوی سیاسی وی همان تجربۀ جمهوری رم قدیم است.
صفحۀ 61
        

2