دانش منطق

دانش منطق

دانش منطق

5.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
9789643517311
تعداد صفحات
842
تاریخ انتشار
1399/7/22

توضیحات

        فلسفه هگل میتوان گفت که او به انتقاد از کانت پرداخت و فلسفه کانت را جزم گرایی ذهنی و تنبلی عقل نامید.دو مشخصه مهم فلسفه هگل؛ متد دیالکتیکی و وابستگی تاریخی آن هستند. هگل میگفت ؛ هنر- دین – فلسفه هرکدام با ابزاری جویای حقیقت خاص و موعود خود هستند. به نظر هگل دیالکتیک، هستی ناآرام است که همیشه بسوی کیفیتی عالیتر درحال حرکت است. او دولت را آخرین شکل سازمان اجتمایی و کاملترین نوع آن میدانست.هگل در طول تاریخ اندیشه از سه نوع دولت نام میبرد؛ دولت مستبد شرقی- آسیایی که فقط حاکمان درآن آزاد هستند، دولت رومی-ی ونانی باستان که فقط شهروندان اشرافی و برده داران درآن آزاد بودند و دولت مسیحی- اروپایی که باید در آن تمام انسانها آزاد گردند.دیالکتیک فلسفه هگل عبارت بود از انتزاعی که برای وقایع تاریخی و رویدادهای تعیین کننده در تاریخ که در آن دو نیروی متضاد در برابر هم قرار میگیرند.برای فهم بهتر مطلب می  توان مثال ملموسی زد: یک آونگ را در نظر بگیرید هر گاه از تعادل خارج شود به اوجی در یک سمت می  رسند سپس با سرعتی افزوده به سمت دیگر خواهند رفت و اگر نیرویی به ان وارد نشود این بار کمتر از بار قبل منحرف می  شوند تا در نهایت به تعادل می  رسد. همین در جامعه انسانی از مسائل اجتماعی تا مسائل روز مره و تصمیمات ساده اتفاق می  افتد.بدین معنی که هر تصمیمی وقتی در یک سمت از واقعیت قرار می  گیرد منجر به صحیح به نظر رسیدن سمت دیگر واقعیت می  شودولی به هر حال روزی این نوسان به تعادل (یافتن واقعیت) می  انجامد .…هگل، گئورگ ویلهلم فریدریش (1831-1770) “دانش منطق” دومین اثر بزرگ خود را، آنگاه که به عنوان رییس دبیرستان “اگیدین” در “نورنبرگ” اقامت داشت پدید آورد. این اثر در سال های 1812 تا 1816 در سه بخش انتشار یافت. هگل مهم ترین فیلسوف عصر جدید است که مفهوم تاریخ مندی هستی را در فلسفه وارد می کند. قانونی که هم بر کّل سیر تکامل روح و هم بر تمام اجزای آن حاکم است، قانون دیالکتیک است که هگل آن را در دانش منطق بسط داده است. دیالکتیک شاید از مهم ترین اجزای فلسفة هگل است، او در این حوزه قوانین مختلفی از جمله قانون تبدیل کمیت به کیفیت و بالعکس، قانون وحدت ضدّین، قانون نفیِ نفی را صورت بندی کرده و تضاد را اصل محرکة هر گونه تحوّل و جوهرة دیالکتیک دانسته است…