معرفی کتاب یک نفس تا نگاهت اثر مریم ولی کتابعمومیداستانایران یک نفس تا نگاهت مریم ولی 3.2 3 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 7 خواهم خواند 1 ناشر کتاب نیستان شابک 9786222088767 تعداد صفحات 224 تاریخ انتشار 1401/1/2 توضیحات کتاب یک نفس تا نگاهت، نویسنده مریم ولی. لیستهای مرتبط به یک نفس تا نگاهت کتاب خوب 1403/2/8 انوار الهی 9 کتاب همه اعضای خاندان عصمت و طهارت در طول تاریخ آثار جاودانی برای بشریت باقی گذاشته اند. با این حال، امام جواد،امام هادی و امام حسن عسکری علیهمالسلام به سبب اینکه بیشتر عمر باکرامت خود را در زندانهای عباسی به سر بردهاند، نسبت به سایر ائمه شناخته شدهاند و کرامات و زندگی این بزرگواران بیشتر مغفول مانده است. در بستهٔ مطالعاتی حاضر تلاش شده است تا با معرفی رمانها و داستانهای مستند، ضمن معرفی این ائمه بزرگوار، خواننده را با آنچه بر ایشان گذشته است، آشنا نماید. در این مجموعه کتاب، علاوه بر داستانها، روایتهای بازآفرینی شده نیز وجود دارند. 0 3 علی راد 1402/8/14 امامین عسکریین 5 کتاب رمان های مذهبی درمورد امام دهم و یازدهم : 🔸هادی: از زبان منتصر (پسر متوکل عباسی) است و اولین رمان نوشته شده درمورد امام هادی(ع) 🔸حاء مشدد: داستان دو راوی دارد: ۱- حکیمه بانو خواهر امام هادی۲- زن امام هادی. توصیف بسیار خوبی برای درک زمان وفات امام حسن عسکری (ع) است 🔸یک نفس تا نگاهت: راوی ها متعدد هستند، ولی شخصیت اصلی شخصی به نام هامون است و به زمانه امام حسن عسکری (ع) اشاره دارد 🔸سر بر دامن ماه: راوی: بانو حدیثه ، مادر امام حسن عسکری (ع)، روایت زمانه هر دو امام 🔸باد یمانی: داستان هایی از امام حسن عسکری (ع) متاسفانه درکل درمورد امامین عسکریین کتاب بسیار کم داریم💔 ان شاالله به زودی بتونم این لیست رو بسیار بلند بالا بکنم 🤲🏻 0 24 یادداشتها محبوبترین جدیدترین مریم ولی 1403/8/28 یس. والقران الحکیم. آنک لمن المرسلین. علی... ناگهان نرجس بیتاب از خواب بیدار میشود. من نیز شتابان در بسترش مینشینم و بازوهایش در دست میگیرم: - بسم الله بگو جان عمه. بسم الله بگو! او را در آغوش میفشارم. پیشانیاش عرق کرده. به نفسنفس میافتد: - خاتون! آنچه مولایم فرمود٬ در من نمایان شد. حسن بانگ برمیآورد: - عمه جان! اناانزلنا بر نرجس بخوان. و من به آن٬ آغاز میکنم. به نرجس میگویم او نیز بخواند. نرجس، منقلب٬ دستانم را در دستان عرقکردهاش میفشارد و لرزان میگوید: - عمه جان! هر آنچه میخوانم٬ او نیز در شکم پاسخم میگوید. میگرید و ادامه میدهد: - او نیز سوره قدر را تلاوت و بر من سلام میکند. من نیز به هیجان میآیم و هر آنچه نرجس میگوید برای حسن بازگو میکنم؛ او در جواب میگوید: - عمه جان! از امر خدای تعالی در شگفت نباش! خداوند ما را در خُردی به سخن درمیآورد و در بزرگی٬ حجت خود در زمین قرا میدهد. هنوز جملهاش به پایان نرسیده که نرجس از دیدگانم نهان میشود و او را دیگر نمیبینم؛ گویا پردهای٬ مرا از او جدا کرد. هراسان صدایش میکنم: - نرجس! نرجس عزیزتی! صدایی از او نمیشنوم. سراسیمه نزد برادرزادهام میدوم: - جان عمه! نرجس نیست. او را دیگر در بسترش نمیبینم. با دیدن لبخندی که بر لب حسن مینشیند٬ قرار مییابم. بهآرامی٬ بهسان پدرش٬ میگوید: - آرام باش عمه جان! برگرد؛ او را در بسترش خواهی یافت. نزد نرجس بازمیگردم؛ و دیری نمیپاید که پردهای که بین ما بود برداشته میشود. - سبحانالله! سبحانالله! ازآنچه میبینم٬ حیران میشوم. اشکهایم را پیدرپی پاک میکنم تا مبادا از لذت آنچه میبینم محرومم سازد. نرجس را نوری فرامیگیرد که توان دیدن آن را ندارم. کودکی را میبینم که روی به سجده مینهد. سپس دوزانو بر زمین میگذارد و دو انگشت سبابه خود را بلند میکند و با صدایی مسحورکننده میگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا ٱلله وحده لا شریک له و أنّ جدّی محمّدا رسول الله و أنّ أبی أمیرُالمومنین» 0 1 علی راد 1402/7/4 به نظرم ردپای تقلید بسیار مشخص بود. شخصیت پردازی ها نصفه و نیمه هست و کامل نمیشه. روایت های زیادی از امام حسن عسکری (ع) بیان نمیشه و خوب به وضعیت ها و سکانس ها پرداخته نمیشه. حیف... 0 3 کتاب خوب 1403/2/9 کتاب «یک نفس تا نگاهت»، روایتی از تلاش برای دیدن رخ امام معصوم است. این کتاب روایت زندگی داستانی به اسم هامون است که در شهرری زندگی میکند. هامون فرزند یکی از یاران امام حسن عسکری است. در این کتاب، هامون بهواسطۀ اینکه پدرش در نقش یکی از رابطان امین امام عسکری(ع) است، با شرایط زندگی مخفیانه و در ترس یاران امام آشنا میشود. در این داستان، نویسنده به زیبایی نشان میدهد که زندگی در دوران خلافت عباسی، به دلیل ترسشان، برای ائمه شیعه و یاران ایشان بسیار سخت شده بود و همین دلیل، باعث کم شدن و مخفیانه شدن روابط شیعیان شده بود. در این داستان، هامون در شهری زندگی میکند که بسیاری از جاسوسان در پی یافتن ردی از شیعیان امام هستند و این مسئله هیجان داستان را بسیار زیاد میکند که سبب میشود داستان بتواند مخاطبان جدیدی را نیز به خود جذب نماید. 0 3