نامه های محمد قزوینی به محمدعلی فروغی و عباس اقبال آشتیانی (به انضمام نامه فروغی به قزوینی در باب تالیف تاریخی برای ایران)

نامه های محمد قزوینی به محمدعلی فروغی و عباس اقبال آشتیانی (به انضمام نامه فروغی به قزوینی در باب تالیف تاریخی برای ایران)

نامه های محمد قزوینی به محمدعلی فروغی و عباس اقبال آشتیانی (به انضمام نامه فروغی به قزوینی در باب تالیف تاریخی برای ایران)

4.0
2 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

ناشر
طهوری
شابک
9786005911305
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1395/6/17

توضیحات

        به راستی این نامه ها (غم نامه) یا (رنج نامه ) است، و هر خواننده ی رقیق القلب و نازکدل را که به علم و ادب دلبستگی داشته باشد سخت متاثر می سازد.... این بنده (نامه های قزوینی به فروغی) را (غم نامه) یا (رنج نامه) شمرده ام و  من بنده یقین دارد که بسیاری از خوانندگان با احساس فاضل، در هنگام خواندن این نامه ها به همین حزن و اندوه و اسفی که این ناچیز به آن مبتلی شد، مبتلی خواهد گشت و چه بسا چون این حقیر اشکشان بر چهره شان بریزد که بخوانند و بدانند که علامه محمد قزوینی با چه گرفتاری و خون جگری زندگی خود و زن و فرزندش را اداره می کرده است و در عین حال آن همه اثر نفیس و شریف ادبی و تاریخی از خود به یادگار گذاشته است، و الله اکبر کهاین چه استغناست یا رب، وین چه قادر حکمت است؟کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست!امیدوارم خوانندگان فضل و ادیب این نامه ها از توجه به سلاست و بلاغت و طرز انشاء نامه های مندرج در این رساله و اینکه مرحوم علامه با چه دقت و ظرافت (حسب و حال) خود را به دوست معظمش [ذکاءالملک فروغی] بیان میدارد غافل نشوند، آنجا که لازمه ی بلاغت در ایجاز است با چه ایجازی و آنجا که لازمه اش اطناب است با چه اطنابی قلم می زند. نه ایجازش مخل است و نه اطنابش ممل (به تعریف اهل بلاغت)، در عین حال ذوق ظریف متعالی اش از اینکه نامه اش را به اشعار و امثال بیاراید دریغ نمی کند.
      

یادداشت‌ها

          میرزا محمد معروف به علامه قزوینی از آن دسته متفکران انقلاب مشروطه بود که بر خلاف بقیه تنها مشت‌هایش را گره نمی‌کرد و خیلی وقت‌ها هم قلم به دست می‌گرفت و شروع می‌کرد به نوشتن یادداشت‌ها و مقاله‌های مختلف. همین مقالات و نوشته‌ها سرآغازی شد برای راه و روش مدرن کار تحقیق علمی در کشور. میرزا محمد قزوینی از دوره جوانی نزدیکی زیادی با فروغی‌ها داشت، محمدعلی فروغی و برادرش ابوالحسن فروغی از اون عربی یاد گرفتند و به او فرانسه آموختند. همین آشنایی هم باعث شد بعدها در روزنامه تربیت با فروغی‌ها همکاری و خیلی زود شهرتی در زمینه‌های ادبی پیدا کند. مدتی بعد هم هنگام تحصیل در پاریس با عباس اقبال آشتیانی آشنا می‌شود و رفاقتی به وجود می‌آید که تا هنگام مرگ علامه قزوینی هم ادامه پیدا می‌کند. کتاب نامه‌های محمد قزوینی به محمدعلی فروغی و عباس اقبال آشتیانی هم روایتی است از این سال‌های دوستی که شامل 18 نامه است که جز یک مورد، همگی برای نخستین بار چاپ و منتشر می‌شوند. بیشتر نامه‌های این کتاب هم در رابطه با مسائل شخصی و خصوصی مانند گرفتاری‌های مادی، سختی زندگی در اروپا بعد از جنگ جهانی اول، ازدواج، وضعیت نوشته‌ها و بعضی وقت‌ها هم اظهارنظر درباره‌ی بعضی رجال سیاسی است. لحن نامه‌ها هم نشان دهنده‌ی صمیمیت بالای این سه نفر است، اما بخش جالب موخره دکتر دامغانی به اختلاف مرحوم قزوینی و فروغی و به هم خوردن رابطه‌شان در اواخر عمرشان اختصاص دارد. 
در بخش‌هایی از نامه‌های قزوینی به فروغی در زمانی که هنوز اوضاع بسامان بوده می‌بینیم که میزان صمیمیت این دو تا چه اندازه بوده و علامه قزوینی تا چه حد به فروغی ابراز لطف می‌کرده: قربانت گردم... از اینکه به سمت نمایندگی در مجمع ملل معین شده‌اید، بسیار خوشحال شدم، چه در حقیقت که می‌تواند بهتر از سرکار دفاع از حقوق ایران نماید؟ و چه خوب شد که باز یکی از این شارلاتان‌های تازه به دوران رسیده که با کمال گرمی سنگ وطن را به سینه می‌زنند و در حقیقت دورترین چیزی از مخیله‌ی ایشان همان وطن است، به این سمت معین نشدند، اما می‌ترسم که سرکار قبل از آنکه بنده شرفیابی حاصل کنم، تشریف ببرید و به واسطه‌ی بعد مسافت، روابط مخابرات بین ما منقطع گردد و بنده بلاتکلیف و پریشان اوضاع بمانم...

یادداشت فائزه خابوری برای همشهری جوان، شماره 526، 3 آبان 1394
        

4