معرفی کتاب Hills Like White Elephants اثر ارنست همینگوی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
0
توضیحات
A conversation in a Spanish cafe between a man and a woman that is not as simple as it seems. Hills Like White Elephants is a short story by Ernest Hemingway, which was first published in the 1927 collection Men Without Women. Here, a man and his girlfriend wait for a train to Madrid at station in rural Spain, the almost casual nature of their conversation evading the true emotional depth of what’s happening between the two of them. This story is considered to be among Ernest Hemingway’s best short fiction, showcasing the author’s powerful ability to strip writing down to its bare bones and allow the reader’s imagination to fill in the subtext.
یادداشتها
1404/1/23

ساده، کوتاه اما نمادین! در این داستان کوتاه، یک مرد آمریکایی و زنی به نام جیگ در اسپانیا با هم به گفتوگو میپردازند. در یک ایستگاه بینراهی قطار دربارهی تصمیمی دشوار که به طور ضمنی به سقط جنین اشاره دارد، بحث میکنند. همینگوی، تپههایی چون فیلهای سفید را در سبک مدرن نوشته و این اثر یکی از برجستهترین نمونههای [نظریهی کوه یخ] اوست. همینگوی معتقد بود، داستان باید مثل کوه یخ باشد؛ یعنی فقط بخش کوچکی از آن قابل مشاهده و بخش عمدهی معنا و جزئیات، پنهان باقی بماند. در این سبک، نویسنده به جای توضیح مستقیم احساسات و افکار شخصیتها از کنشها، گفتوگوها و جزئیات ظاهری برای نشان دادن آنها استفاده میکند. این روش باعث میشود که خواننده فعالانه در تفسیر داستان مشارکت کند و با تفکر و برداشت شخصی به معانی عمیقتری دست یابد. همینگوی در این داستان از دیدگاه عینی بهره بردهاست. در این زاویهی دید، نویسنده بدون ارائهی احساسات و افکار و یا نظرات شخصیتها فقط اتفاقات و کنشهای قابل مشاهده را بیان میکند. [سبک روایتی بیطرفانه و بدون قضاوت] در سال ۱۹۲۷ [درست زمانی که تپههایی چون فیلهای سفید نوشته شد] ژنرال فرانسیسکو فرانکو بر اسپانیا حکومت میکرد و سقط جنین قانونی نبود. از برخی نمادها در دیالوگ و متن داستان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ۱. اگر دیالوگ [میشه همه چیز داشته باشیم] را از دیدگاه مرد آمریکایی بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که به شیوهای از زندگی لذتگرایانه [hedonistic lifestyle ] اشاره میکند که در آن لذت و خوشی به عنوان هدف اصلی در نظر گرفته میشود. چنین افرادی معمولا فقط به دنبال تجربههای خوشایند و لذتهای جسمی و ذهنی هستند که منجر به توجه کمتر به پیامدهای نامطلوب و بلند مدت عدم مسئولیتپذیری اجتماعی، میشود. اما کلمهی [همهچیز] در همان دیالوگ از دیدگاه جیگ، به معنای خانواده است. ۲. پردهی بامبویی بار، نشاندهندهی تغییر وضعیت است. ۳. طعم شیرینبیان که دختر به آن اشاره میکند، متناقض با نگرش او نسبت به همهچیز در زندگیاش است. ۴. تپهها که شبیه شکمهای برآمده هستند نماد بارداری هستند. ۵. فیل سفید نشاندهندهی چیزی باارزش نادر اما پردردسر که نماد بچه است. ۶. هر کدام از خطوط موازی ریلها سمبل نقش هر یک از شخصیتها در رابطهاشان است. اما پایان باز این داستان! مجموعا این اثر به فلسفهی اگزیستانسیالیسم اشاره دارد که بطور خلاصه میگوید: شما به دنیا آمدهآید و وجود دارید ولی تا زمانی که معنایی برای خود پیدا نکردهاید، هیچچیز نیستید. پس بهنظر همینگوی، فرقی نمیکرد که این زوج چه تصمیمی بگیرند؛ مهم این بود که حتما تصمیمی بگیرند!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.