دانشگاه بارینگتون خانه لردها است، یک انجمن مخفی که خون آنها را به عنوان پاداش می‌خواهد. آنها بالاتر از همه هستند - قدرتمندترین مردان جهان. آنها زندگی خود را وقف خشونت در ازای قدرت می‌کنند. و در طول سال آخر، به آنها یک برگزیده پیشنهاد می‌شود. من قسم می‌خورم. تو قسم می‌خوری. ما قسم می‌خوریم. مردم فکر می‌کنند بزرگ شدن با پول آزادی است، اما به شما قول می‌دهم که اینطور نیست. تمام زندگی من برای من برنامه‌ریزی شده بود. من هرگز فرصتی برای انجام کاری که می‌خواستم نداشتم تا اینکه ریات الکساندر آرچر از راه رسید و گزینه‌ای برای زندگی بهتر به من داد. او چیزی را به من پیشنهاد داد که هیچ کس دیگری تا به حال نداشته است - آزادی. من تصمیم گرفتم که مال او باشم. او به هر حال کاری کرد که من این را باور کنم، اما این فقط یک دروغ دیگر بود. راهی که لردها شما را برای انجام کاری که می‌خواهند دستکاری می‌کنند. بعد از اینکه به دنیای تاریک و پیچیده‌ی اربابان کشیده شدم، نقش جدیدم را پذیرفتم و به ریات اجازه دادم مثل غنیمتی که برایش بودم، مرا این‌طرف و آن‌طرف ببرد. اما مثل همه چیز، چیزی که به عنوان یک بازی شروع شد، خیلی زود به مبارزه‌ای برای بقا تبدیل شد. و تنها راه خروج مرگ بود