معرفی کتاب Havenfall اثر سارا هالند

Havenfall

Havenfall

2.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

ناشر
شابک
9781547603794
تعداد صفحات
305
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        A safe haven between four realms and the girl sworn to protect it—at any cost.

Hidden deep in the mountains of Colorado lies the Inn at Havenfall, a sanctuary that connects ancient worlds—each with its own magic. For generations, the inn has protected all who seek refuge within its walls, and any who disrupt the peace can never return.

For Maddie Morrow, summers at the inn are more than a chance to experience this magic firsthand. Havenfall is an escape from reality, where her mother sits on death row accused of murdering Maddie's brother. It's where Maddie fell in love with handsome Fiorden soldier Brekken. And it's where one day she hopes to inherit the role of Innkeeper from her beloved uncle.

But this summer, the impossible happens—a dead body is found, shattering everything the inn stands for. With Brekken missing, her uncle gravely injured, and a dangerous creature on the loose, Maddie suddenly finds herself responsible for the safety of everyone in Havenfall. She'll do anything to uncover the truth, even if it means working together with an alluring new staffer, Taya, who seems to know more than she's letting on. As dark secrets are revealed about the inn itself, one thing becomes clear to Maddie—no one can be trusted, and no one is safe...

Bestselling author Sara Holland pulls readers into an enchanting world where both power and peril lurk behind every door.
      

یادداشت‌ها

مُحیصا

مُحیصا

1403/3/25

          داستانی که در ابتدا کنجکاو ، در ادامه زجرکش و در انتها میخکوبت می‌کنه.
کتاب در موردی دختری به اسم مدلین مارو هست که دچار یه سری مشکلات خانوادگیه و تنها پناهگاهش مهمانسرایی عجیب و غریبیه که هر تابستون به اونجا می‌ره و متعلق به دایی شه‌. 
داستان در ابتدا پردازش خوبی داشت و‌ به من دلیل خوبی برای خوندن ادامه ی داستان می‌داد اما رفته رفته همه چی خیلی کشدار و کسل کننده شد. به حدی که برای ادامه دادن و تموم کردن کتاب لحظه شماری می کردم و زجر می کشیدم.چرا که داستان بیشتر شبیه دفتر خاطرات مدلین و جایی برای خالی کردن احساساتش بود تا داستان مهمانسرای آمفلوس و اتفاقات عجیب و غریبش و...
تقریباً با هیچ کاراکتری ارتباط برقرار نکردم. شخصیت پردازی کتاب منحصرا روی کاراکتر مدلین متمرکز بود و بقیه هیچی! شلغم بودن.اَه. کلا دو سه تا اتفاق هیجان انگیز بیشتر نداشت که نویسنده با زیاده گویی خراب شون کرد. فاصله ی بین دیالوگ ها به قدری با توضیحات الکی پر شده بود که یه جاهایی یادم می رفت اینا اصلا دارن در مورد چی چی صحبت می کنن! این دو ستاره رو هم به خاطر دنیاپردازی کتاب( که خب زیاد نویسنده بهش نپرداخته بود.) و پنجاه صفحه آخر کتاب میدم که نسبتا بد نبود. پلات آخر داستان خوب بود. حقیقت ش من تا قبل خوندن پنجاه صفحه آخر داستان می گفتم اصلا اینکه بیام جلد دوم این کتاب رو بگیرم منتفیه اما بعد از خوندن پنجاه صفحه آخر خیلی دو دلم و در نهایت به خودم گفتم آش کشک خالته نخوری پاته بخوری هم پاته.
اما برای کسی که این کتاب رو نخونده اصلا پیشنهادش نمی کنم.😊✨
        

24