معرفی کتاب انسان در هولوسن پدیدار می شود اثر ماکس فریش مترجم زینب آرمند

انسان در هولوسن پدیدار می شود

انسان در هولوسن پدیدار می شود

ماکس فریش و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

ناشر
نشر نی
شابک
9786220605058
تعداد صفحات
117
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

کتاب انسان در هولوسن پدیدار می شود، مترجم زینب آرمند.

یادداشت‌ها

          انسان در هولوسن پدیدار می‌شود
نوشته ماکس فریش
ترجمه زینب آرمند
.

آقای گایزر، مردی ۷۴ ساله است که در دهکده‌ای کوهستانی، در ارتفاعات آلپ و در منطقه ایتالیایی زبان سوئیس زندگی می‌کند؛ دهکده تیچینو.
او در ابتدای داستان درحال ساختن ساختمانی است با نان‌های خشک! که هرکاری می‌کند طبقات آن استوار نمی‌ماند و فرو می‌ریزند. گویی از همین ابتدا با فروپاشی مواجهیم.
خود آقای گایزر با زوال عقل و فراموشی‌ای که مدام در حال گسترش است دست و پنجه نرم می‌کند و از چشمان او جهان در حال فرسایش و نابودیست؛ بارانی سیل آسا در کل داستان فضا را خیس و مرطوب می‌کند، راه‌ها به واسطه ریزشی که جاده را مسدود کرده بسته شده، و تمامی اهالی نگران دفن شدن در زیر سنگ‌ها و لایه‌های آبرفتی کوه هستند. حال مگر اهمیتی دارد؟ آقای گایزر همه چیز را فراموش می‌کند دنیا برایش همین لحظه است! از زمان حال راه گریزی ندارد. 


چه فایده‌ای دارد اگر کسی نباشد که کتاب‌ها را بخواند؟ اگر دیگر توانِ خواندن نداشته باشیم، کتاب‌ها چه فایده‌ای برای ما دارند؟ اگر چیزی را که خوانده‌ایم فراموش کنیم، مثل این نیست که اصلاً هیچ نخوانده‌ایم؟

او عادت کرده که تکه‌های‌ دانشنامه ۱۲ جلدی خود را بر روی دیوار بچسباند. همچو یک کلاژ دیواری. او دودستی به دانش چسبیده گویی که دانش می‌تواند به این زوال و فرسایش و نابودی آرام آرام کمکی کند. تمامی دیوار پر از نوشته‌هایی راجع به چندین نوع رعدوبرق، دوره‌های زمین‌شناسی، اطلاعاتی در مورد شکل گیری زمین و تاریخ تکامل و داییناسورها و بخش‌های از سفر پیدایش کتاب مقدس است.

«هرازگاهی آقای گایزر از خودش می‌پرسد که واقعا می‌خواهد چه بداند؟ در این همه دانش دنبال چیست؟»


او گشت‌و‌گذار می‌کند(با واهمه گم شدن، و دلیل گشت و گذار در ذهنش نمی‌ماند.) و در این گشت‌و گذار با محدودیت‌‌هایی که دارد دوباره به کلبه‌اش بازمی‌گردد، از همه فاصله می‌گیرد، در تنهایی خود حبس می‌شود؛ در تمامی داستان نوعی اضطرار حس می‌شود. او می‌خواهد که بداند، هرچند که فراموش می‌کند و برایش بی‌فایده است. 

هولوسن نام دور دوم از دوره کواترنری است که ما در همین دور زندگی می‌کنیم. هولوسن از حدود ۱۱۷۰۰ سال پیش شروع شده و هم‌اکنون نیز ادامه دارد. این دوره پس از عصر یخبندان آغاز شده است. در ذهن رو به زوال آقای گایزر، که تمامی دوره‌های ۵میلیارد‌ ساله کره زمین را مرور و اطلاعت آنها را از روی دیوار خود می‌خواند، بشر در همین هولوسن ظهور کرده. 

این مرد فرتوت با زوال عقل، در این تکه‌پاره‌های دانش، در این داستان پر از فرسودگی، نماد چیست؟


انسان در هولوسن پدیدار می‌شود اثری است از ماکس فریش، نمایشنامه‌نویس، داستان‌نویس و خاطره‌نویس سوئیسی که بیشتر درباره‌ی کشمکش انسان برای حفظ هویت نوشته است، آن هم در دنیایی که ارزش‌ها، ایدئولوژی‌ها و تکنولوژی‌هایش هر روز در حال تغییر است. فریش را می‌توان یکی از تأثیرگذارترین نویسنده‌های آلمانی‌زبان قرن بیستم دانست. آثار او به بیش از ۴۷ زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری دریافت کرده است.
او این رمان را بهترین اثر خود می‌دانست و میراث ادبی خود به حساب می‌آورد. در این داستان فریش بدون تک‌گویی‌های پیچیده و طولانی، و بدون هذیان‌های فکری، زوال را به تصویر می‌کشد؛ زوال در بیرون و درون مردی که همسرش را از دست داده و تنها زندگی می‌کند. نابودی بشری که در مقایسه با تاریخ پیدایش زمین طفلی نوپاست و تنها دست‌آوردش تکه‌هایی کاغذ دسته بندی شده دانش‌نامه است.


پی نوشت: در نقدی نوشته شده بود که این اثر پست‌مدرن است،  به دلایلی تکنیکی بیشتر مدرن است تا پست‌مدرن.

در پناه خرد
        

0