جلد دوم کتاب حضرت یوسف به ماجرای خلوت زلیخا، دست زنان و چاقو و ترنج، زندانی شدن یوسف و تعبیر خواب می پردازد. نکته‌هایی که بیان شده با فیلم متفاوت است و با عقل جور. مثلا: 1_پیامبری که جز بندگان مخلَص خداست از بنده خدا تقاضای آزادی نمی‌کند که بعد هم پشیمانی داشته باشد و تازه خدا هم تلافی کند و زمان زندانی بودن را زیاد کند.
2_پیامبر خدا برای خدا تعیین تکلیف نمی‌کند که بگوید مرا به زندان بینداز و خدا هم چون او خواسته همین را اجابت کند.
نکته مهم‌تر، این روایت اشتباه است که نقل شده: چون پدر و برادرها به مصر رسیدند یوسف به ذهنش خطور کرد لازم از است شوکت سلطنتی رعایت شود پس از اسب پیاده نشد و نور نبوت از نسل او برداشته شد.