معرفی کتاب ناجی خواهرم اثر جودی پیکو مترجم محمد عباس آبادی

ناجی خواهرم

ناجی خواهرم

جودی پیکو و 2 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

شابک
9786229847336
تعداد صفحات
474
تاریخ انتشار
1402/6/1

توضیحات

        أنا بیمار نیست اما فرقی هم با بیمار ندارد. او تا سن ۱۳ سالگی تحت عملهای جراحی انتقال خون و تزریقهای بیشمار قرار گرفته تا خواهر بزرگترش کیت بتواند به نوعی با سرطان خونی که از کودکی به آن مبتلا بوده مبارزه .کند آنا که تولدش حاصل تشخیص ژنتیکی پیش از لانه گزینی ،بوده به عنوان اهداکننده مغز استخوان همسان برای کیت در نظر گرفته شده - زندگی و نقشی که او هرگز آن را به چالش نکشیده است.... البته تا این لحظه آنا مثل بسیاری از نوجوانها کم کم این سؤال را از خودش میپرسد که او واقعاً کیست؟ اما او برخلاف بسیاری از نوجوانها همیشه بر اساس خواهرش تعریف شده است. بنابراین آنا تصمیمی میگیرد که برای بسیاری غیر قابل تصور است، تصمیمی که خانوادهی او را از هم خواهد پاشید و شاید عواقب مرگباری برای خواهرش داشته باشد.
      

یادداشت‌ها

яσвεят

яσвεят

1404/6/29 - 00:25

          قبل مرور لازمه این رو بنویسم :
« مشغول خوندن کتاب ناجی خواهرم هستم 
و یه سوالی برای من جالب شد 
اگر شما خدای نکرده در آینده بچه ای مریض داشته باشید دچار سرطان و بیماری سخت پوستی هستش 
 و برای مداوای اون بچه ی دیگری به دنیا بیارید که اعضا جوارح خون و همه چی رو پیوند بزنن به مرور زمان به بچه ی مریض خودتون ، 
آیا این کار رو انجام میدید حتی وقتی فرزندتون از بچگی که قدرت و تصمیم کافی ندارد و شما استفاده ابزاری ازش میکنید ؟»
«الان همه میگن نه ولی داخل این کتاب مادری که خودش وکیله این کار رو با بچه اش می‌کنه چون می‌دونه حق قانونی این رو داره تا قبل ۱۸ سالگی بچه اش را حتی از بین ببره و به قتل تدریجی محکومش کنه»

حالا مرور ، نکته ای که اذیت کننده بود یه دفعه وسط یک بحث یهویی فلش بک میخورد به عقب دوباره بر میگشت به زمان حال
مسئله بعدی تم داستان مرتبط بیشتر با دختران و خانم ها بود و جوری روایت شده بود که خوانندگان آقا خیلی ارتباط نتوانند برقرار کنند
یعنی اون اوایل حس میکردم دارم یک رومنتزی بدون فانتزی میخونم
ولی ایده ی اولیه داستان جالب بود و در طول کل کتاب من به فکر فرو رفتم که چرا باید فرزندی که روی خودش کنترلی نداره به دنیا بیاد و بازیچه ی دست خانواده ای میشه که میخواد نهایت استفاده رو ازش ببره و این فرزند شکایت کنه چه اتفاقی می افته ؟
ناجی خواهرم دقیقا شرح حال همین موضوعه آنا که دیگه خسته شده از کمک های پزشکی خون بند ناف  مغز استخوان به خواهر مریضش کیت
که سرطان و لوسمی داره از خانواده خودش شکایت می‌کنه برای آزادی پزشکی 
و مادر خودش وکیله ، حالا یعنی چی ؟ 
یعنی کار مادرش از لحاظ قانونی ایرادی ندارد و فقط اخلاقی نیست :)
اما وکیل دیگری با یک سگ کمکی به نام کمبل میخواد نذاره حق این دختر پایمال بشه
خلاصه این جوهره ی اصلی داستان بود ولی پایانی خیلی تلخ داره و واقعا از صمیم قلب ناراحت شدم 😔
        

7