خلاصه و برداشتی است از کتاب خاطرات هایزر، معاون ناتو، (کتاب مأموریت به ایران). خلاصه‌ای دل‌نچسب که البته کوتاه بودنش مفید است.

هایزر مأمور امریکا بود که در آستانه انقلاب محرمانه به ایران آمد تا بعد از خروج شاه، اوضاع در کنترل باشد.

اصل کتاب هایزر در دسترسم نبود، این کتاب را از طاقچه بی‌نهایت خواندم.
        

          ' وَ هُوَ القٰاهِر . . .

سنت الهی بر این است که هر قومی که در راه حق استقامت نمود و پشتیبان رهبرِ الهی‌اش بود، قطعاً پیروز است. وضعیت حریف هم اصلا اهمیتی ندارد. چه بسا که دیگران ابرقدرت بخوانندش و از شنیدن نامش هم لرزه بر اندامشان بیفتد.
پیرِِ ما نیز، در راه حق استقامت کرد و ما را به این استقامت فراخواند. جرثومهٔ فساد را #شیطان_اکبر خواند و تلویحا به همهٔ آن‌هایی که دست‌ودل‌شان هنوز می‌لرزید، باصلابت تمام گفت که ابرقدرت فقط خداست.

رابرت هایزر، افسر ویژهٔ ایالات متحده بود که در دی‌ماه ۵۷ برای کنترل اوضاع و مدیریت بحران، به کمک شاه آمد. باتوجه به اینکه جلوگیری از سیل ارادهٔ مردم، امری ناشدنی بود، مأموریت اصلی سفر او این بود که پس از رفتن شاه، دولت بختیار را رسمیت ببخشد و با روی کارآوردن تعدادی از مخالفان و انتصاب آن‌ها در جایگاه‌های امور، موح انقلاب را منحرف و درنهایت سرکوب کند.
اما غافل از اینکه این انقلاب با انقلاب‌های دیگر جهان فرق می‌کند. اینجا بولیوی نیست و «خمینی» هم «لومومبا» نیست. و نه تنها بولیوی که ده ها کشور مستعمره‌ای که قصد انقلاب داشتند و آمریکا با دخالت سیاسی یا نظامی، انقلابشان را در بدو امر، منحرف کرد. اینجا ایران است و ارادهٔ مردم منشأ الهی دارد. منشأیی که بی‌نهایت است.


کتاب مختصر بود و اطلاعات خوبی به خواننده می‌داد اما می‌توانست خیلی منسجم‌تر و دقیق‌تر باشد.
        

          اصل کتاب هایزر خوبیست. من استفاده کردم و بیشتر با جو روزهای انقلاب و از نگاه نظامیان شاه آشنا شدم. 
نظرات مهمی هم دارم که شاید بعداً بنویسم.
اما این کتاب آقای رضا پور در واقع نظر خودشه در مورد آن کتاب هایزر که البته یک قضاوت یکطرفه است کلا بر علیه هایزر. منصفانه نیست. چون کلا جانبدارانه است