من عروسک گلهانم
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
2
توضیحات
-بله گلهان! شب ها پدرت در تاریکی می نشست و برایت عروسک می ساخت: عروسکی که خیلی شبیه تو بود. او برای عروسکت لالایی می خواند. با تو حرف می زد و می گفت که چقدر دوستت دارد. ندیده بودم یک مرد عروسکی را این قدر با عشق بسازد. وقتی عروسک را می ساخت اشک توی چشمش حلقه می زد. او از شما زیاد برایم تعریف می کرد:از عشقش به دریا، از محبتش به بچه هایش یعنی گلهان و اردم.آن قدر از شما برایم می گفت که دلم می خواست زودتر به خانه تان بیایم و شما را ببینم. به همه می گفت: ((این عروسک را برای گلهان می سازم. دلم می خواهد وقتی عروسک را به گلهان می دهم، گل های خنده بر لبش بروید. ))
لیستهای مرتبط به من عروسک گلهانم
یادداشتها
1403/7/24
9
1403/2/9
1