غریبه ای زیر درخت نارنج

غریبه ای زیر درخت نارنج

غریبه ای زیر درخت نارنج

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

1

«توی این دنیایی که بهت گفتم،بی نهایت رنگ وجود دارد،باورت نمی شود؛هر دو نفر یک رنگ!یک هاله رنگی!هر کی رنگ نیمه خودش!فکرش را بکن!این همه رنگ وول می خورند توی هم..» «بعضی وقت ها نیمه همرنگ خودم را بین ان همه آدم رنگی می بینم اما تا می آیم ردش را بگیرم توی آن همه رنگ گمش می کنم..» نفس عمیقی کشید و گفت: «شاید اگر یک بار دیگر از نزدیک ببینمش،بشناسمش..»