عالیه ولی دختره..
        

          دختری از یک خانواده اشرافی اسکاتلندی در سن ۱۶ سالگی به یک آسایشگاه روانی فرستاده شده، به مدت ۶۱ سال تحت مراقبت قرار گرفت و خانواده اش در تمام این سالها هرگونه اثری از هویت و وجود  او را انکار و محو کردند. 
این داستان درباره ازمی لنوکس است، دختری با رفتارهای ناسازگار و دشوار که به اصرار خانواده اش و بدون دلیل پزشکی اثبات شده، ۶۱ سال را در تيمارستان گذراند. خواهر بزرگتر او، کیتی، اکنون در یک خانه سالمندان بستری ست و از زوال عقل پیشرفته رنج می برد. داستان "غیب شدن ازمی لنوکس" روایت تکه‌هایی تصادفی از خاطرات آشفته و ابهامات ذهنی این دو خواهر است. روایت سومی نیز در داستان جریان دارد که زندگی آیریس، نوه‌ کیتی را تعریف می کند، از زمانی که بیمارستان روانی با او تماس می‌گیرد و اعلام می‌کند باید برای تحویل گرفتن بیماری بنام ازمی لنوکس به آنجا مراجعه کند. 
داستان ازمی، سراسر ابهام و معماست اما مهمترین راز این است که چرا ازمی ۶۱ سال عملاً زندانی و از زندگی خانوادگی اش حذف شده است؟
.....
فایل کتاب و ریویوو صوتی موجود است