فریفته تصادف: نقش پنهان بخت و اقبال در "زندگی و بازارها"

فریفته تصادف: نقش پنهان بخت و اقبال در "زندگی و بازارها"

فریفته تصادف: نقش پنهان بخت و اقبال در "زندگی و بازارها"

4.2
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

14

شابک
9786227600711
تعداد صفحات
346
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        Fooled by Randomness is a standalone book in Nassim Nicholas Taleb’s landmark Incerto series, an investigation of opacity, luck, uncertainty, probability, human error, risk, and decision-making in a world we don’t understand. The other books in the series are The Black Swan, Antifragile,and The Bed of Procrustes.
      

لیست‌های مرتبط به فریفته تصادف: نقش پنهان بخت و اقبال در "زندگی و بازارها"

روان شناسی حماقتنابخردی های پیش بینی پذیر: نیروهای پنهانی که به تصمیم ما شکل می دهندکی بود کی بود؟

در باب حماقت و فریب

15 کتاب

توجه ۱: در ابتدا قصد داشتم برای فریب و حماقت هر کدوم یک لیست بسازم ولی چون این دو واژه مباحثی در هم تنیده رو پوشش میدن تصمیم گرفتم هر دو رو در یک لیست تحت یک عنوان قرار بدم . درواقع احمق ها همونایین که به راحتی فریب می‌خورن . خواه از خود یا دیگری ، یا نه تحت شرایط محیط و یا توهمات خود . توجه ۲- در توضیحات زیر هرکجا از واژه حماقت استفاده کردم میشه ما به ازایی معنایی برای فریب به کار برد، باز هم صدق میکنه توجه ۳ - در این لیست کتابهایی در رده سنی کودکان و نونهالان قرار دادم که به نظرم همه باید دوباره بخونیم این به منزله توهین به مخاطب نیست. خودم هم گاهی به اون نقاط کور و افکار و عواطف و داستان هایی که کلاس دوم و سوم خوندیم ولی الان به صورت سایه روشن های افکار و عواطف کودکیم باقی موندن رجوع می‌کنم مثل کتابهای لباس جدید پادشاه ،چوپان دروغگو و پینوکیو .همچنین یکسری کتابها هستن که هیچگاه کهنه نمیشن و برای هر انسانی با هر سطح سن و معلوماتی پیام هایی ناب دارن و بریم سراغ شرح این لیست : به لحاظ فکری و ذهنی ما گاهی (آیا واقعا گاهی؟) نا امیدکننده و بسیار پایین تر ازسطح انتظارات ظاهر میشیم ، این به معنی پایین بودن پتانسیل ها و کیفیات ذهنی ما نیست بلکه عوامل دیگری در این ماجرا دخیلن ، عواملی که گاهی از مژه های چشممون بهمون نزدیکترن ، وسواسان خناسی که حتی اون‌ها رو حس هم نمی‌کنیم ولی ما رو تبدیل به موجودات مضحکی میکنن . این عوامل ممکنه در هرجایی که حتی فکرش رو هم نمیکنیم دیده بشن . فعلا زوده دست به یک تقسیم بندی تمیز و میلیمتری در باب صور مختلف یا عوامل پیدایش حماقت در رفتار و ذهنیاتمون بزنم صرفا به همینقدر کفایت می‌کنم : گاهی منبع حماقت در درون ماس ، گاهی بیرون . گاهی از گذشته و در قالب ژنتیک بهمون به ارث رسیده گاهی در قالب یه فناوری مدرن مثل اینترنت و فضای مجازی ، گاهی هم حاصل نظامات فکری مدرن و به روز هستن که بر همین اساس اصطلاحاتی همچون خرافات مدرن شکل گرفته . گاهی چون چیزی استفاده کردیم احمق ظاهر میشیم مثل انواع مواد مخدر توهم زا گاهی هم توسط دیگرانی احمق ، احمق به نظر رسیدیم فقط تصور کنید وقتی گالیله و کوپرنیک برای اولین بار تفکرات قدیمی درباره زمین تخت یا مرکزی رو زیر سوال بردن توسط حتی بی سواد تربن افراد زمانه چجور مورد تمسخر و حتی تکفیر قرار گرفتن و گاهی احمق ظاهر شدیم چون تحت فشار محیط از اون احمق ها پیروی کردیم فقط تصور کنید پیروی میلیون ها نفر از هیتلر رو و یا مصری هایی که به خاطر پرستش سگ و گربه تسلیم ارتش کمبوجیه پادشاه ایران شدن . گاهی چون خیلی فشار رومون زیاد بوده احمق ظاهر شدیم گاهی چون هیچ کس نبوده بهمون بگه بالای چشمت ابرو و به همین دلیل پیوسته ، هر بار یک پله بیشتر در حماقت و البته غرور و خود زیاد بینیمون غرق شدیم . از بحث صورتهای مختلف حماقت و عوامل دخیل بگذریم . حماقت خوبه یا بد؟ فضیلته؟ رذیلت؟ خنثاس؟ و اگر حد وسطی هست کجا؟ تا کجا احمقیم ؟ تا کجا عاشقیم؟ تا کجا شجاعیم؟ تا کجا به روزیم؟ تا به کجا وظیفه شناسیم ؟ تا کجا علم گراییم ؛ ظاهر پرستیم؟ ؛ معناگراییم؟ ؛ عقلانی ایم ؟ تا کجا وطن پرستیم یا جهان وطنیم؟ تا به کجا مغروریم ؟ یا نه .هیچکدوم .فقط احمقیم این لیست که به مرور تکمیل میشه در باب این موضوعات و موضوعات بسیار دیگه که به شمار و حضور ذهن نمیان حرف‌های زیادی برای ما داره .

10

یادداشت‌ها

          نویسنده می‌گوید ما در پدیده‌های اتفاقی الگو پیدا می‌کنیم و سعی می‌کنیم آنها را توضیح بدهیم. مثلا بسیاری از افراد پولدار، اتفاقی موفق شده‌اند ولی ما فکر می‌کنیم شایسته بوده‌اند و آدمهای شایسته دیگر که پولدار نشده‌اند را نمی‌بینیم. همچنین از بین این همه فردی که در بازارهای مالی معامله می‌کنند، حتما افرادی پشت سر هم شانس می‌آورند و فکر می‌کنند می‌توانند رفتار بازار را پیش‌بینی کنند. البته باید توجه کنیم که این موفقیت‌ها نصیب گروه کوچکی از مجموعه افرادی می‌شود که حاضرند ریسک کنند. تصادفی بودن وقایع موضوعی است که وقتی شکست می‌خورند به آن توجه می‌کنند.

نویسنده می‌گوید که ما وقایع گذشته را می‌بینیم و به نظرمان می‌رسد که معلوم بود این‌طور می‌شود؛ در حالی که گذشته می‌توانست کاملا متفاوت باشد. مشکل اصلی اینجاست که ما بعد از پس‌بینی موفق گذشته، فکر می‌کنیم آینده را هم می‌توانیم پیش‌بینی کنیم. ما با مشاهده چند نمونه از یک متغیر تصادفی، توزیع احتمال آن را حدس می‌زنیم؛ حتی گاهی با دیدن یک نمونه استقرا می‌کنیم.

نویسنده می‌گوید که از اخبار روز متنفر است و دوست دارد تاریخ بخواند. چون اخبار پر از اتفاقات بی‌اهمیت است؛ مثل نویز تغییرات کوتاه مدت قیمت. همچنین ارادت ویژه‌ای به پوپر دارد و می‌گوید که نباید علم را زیاد جدی بگیریم. نظرات علمی یا قبلا رد شده‌اند و یا در آینده ممکن است رد شوند.

به نظر من، نگاه نظریه احتمال به دنیا، تناقضی با تقدیر الهی ندارد و سنت‌های الهی را نفی یا اثبات نمی‌کند.
        

0