فریب خورده تصادف

فریب خورده تصادف

فریب خورده تصادف

4.2
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

13

این کتاب دربارۀ بخت است، بختی که لباس مبدل می‌پوشد و خود را چیزی دیگر یعنی مهارت معرفی می‌کند. نسیم طالب آماردانی است که سال‌ها به عنوان معامله‌گر در بازارهای مالی حضور داشته، بنابراین تمرکز کتاب بیش از هر کجا بر دنیای سرمایه‌گذاری است. او با عینک احتمالات به سراغ سرمایه‌گذارانی می‌رود که بخت را با مهارت اشتباه می‌گیرند و از این رو برای رسیدن به ثروت هر روز تپانچه‌ای پُر روی شقیقۀ خود قرار می‌دهند و ماشه را می‌چکانند. با این حال طالب ایده‌های خود را به دنیای سرمایه‌گذاری و امور مالی محدود نمی‌کند. او در این کتاب به سراغ طیف متنوعی از موضوعات مثل تاریخ، سیاست، ادبیات، اسطوره، ریاضیات، و زندگی روزمره می‌رود و با کمک آن‌ها ایده‌هایش را شرح می‌دهد. در نهایت طالب با اشاره به تجربۀ حرفه‌ای خود در دنیای معامله‌گری و بهره‌برداری از تجارب تاریخی نشان می‌دهد که چطور می‌توان با شنا کردن بر خلاف جهت آب، نه تنها از گزند پدیده‌های تصادفی در امان ماند، که با تکیه بر آن‌ها کسب‌وکاری پررونق نیز ایجاد کرد. و البته از آن مهم‌تر چطور می‌توان با پی بردن به نقشِ بخت در زندگی در مواجهه با مشکلات و مصائب رفتاری “قهرمانانه” داشت.

یادداشت‌های مرتبط به فریب خورده تصادف

          نویسنده می‌گوید ما در پدیده‌های اتفاقی الگو پیدا می‌کنیم و سعی می‌کنیم آنها را توضیح بدهیم. مثلا بسیاری از افراد پولدار، اتفاقی موفق شده‌اند ولی ما فکر می‌کنیم شایسته بوده‌اند و آدمهای شایسته دیگر که پولدار نشده‌اند را نمی‌بینیم. همچنین از بین این همه فردی که در بازارهای مالی معامله می‌کنند، حتما افرادی پشت سر هم شانس می‌آورند و فکر می‌کنند می‌توانند رفتار بازار را پیش‌بینی کنند. البته باید توجه کنیم که این موفقیت‌ها نصیب گروه کوچکی از مجموعه افرادی می‌شود که حاضرند ریسک کنند. تصادفی بودن وقایع موضوعی است که وقتی شکست می‌خورند به آن توجه می‌کنند.

نویسنده می‌گوید که ما وقایع گذشته را می‌بینیم و به نظرمان می‌رسد که معلوم بود این‌طور می‌شود؛ در حالی که گذشته می‌توانست کاملا متفاوت باشد. مشکل اصلی اینجاست که ما بعد از پس‌بینی موفق گذشته، فکر می‌کنیم آینده را هم می‌توانیم پیش‌بینی کنیم. ما با مشاهده چند نمونه از یک متغیر تصادفی، توزیع احتمال آن را حدس می‌زنیم؛ حتی گاهی با دیدن یک نمونه استقرا می‌کنیم.

نویسنده می‌گوید که از اخبار روز متنفر است و دوست دارد تاریخ بخواند. چون اخبار پر از اتفاقات بی‌اهمیت است؛ مثل نویز تغییرات کوتاه مدت قیمت. همچنین ارادت ویژه‌ای به پوپر دارد و می‌گوید که نباید علم را زیاد جدی بگیریم. نظرات علمی یا قبلا رد شده‌اند و یا در آینده ممکن است رد شوند.

به نظر من، نگاه نظریه احتمال به دنیا، تناقضی با تقدیر الهی ندارد و سنت‌های الهی را نفی یا اثبات نمی‌کند.
        

0