معرفی کتاب ز مثل زکریا اثر رابرت ابراین مترجم فرزاد فربد

ز مثل زکریا

ز مثل زکریا

رابرت ابراین و 3 نفر دیگر
3.1
4 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

11

ناشر
پریان
شابک
9786009331611
تعداد صفحات
256
تاریخ انتشار
1399/3/31

توضیحات

        آن بِردِن دختر شانزده ساله ای است که تنهای تنها مانده. جنگی هسته ای در گرفته و دنیایی که او زمانی می شناخته حالا دیگر از بین رفته. آن، یک سال تنها در دره ای زندگی کرده و هیچ نشانی از آدمیزاد ندیده. اما کمی بعد تنهایی او شکسته می شود. کس دیگری زنده مانده و دارد به سمت دره می آید. این مرد کیست؟ چه می خواهد؟ می شود به او اعتماد کرد؟
      

یادداشت‌ها

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          در جهانی پساجنگ تنها دختری نوجوان زنده مانده که بعد از یک سال وقتی در پناهگاهش هست مردی را می‌بیند که به او نزدیک می‌شود. چند روزی او را تحت‌نظر دارد تا بداند می‌تواند به او اعتماد کند یا نه؟ 
اوایل داستان کند و خسته‌کننده است چون داستان‌های دیگری هم با این تم خواندم و از جایی که ارتباط دختر و مرد شروع می‌شود کم‌کم ماجرا بهتر می‌شود. تلاش برای زنده ماندن و اینکه کارهای ساده‌ای که هر روز انجام می‌دهیم می‌تواند در شرایطی دیگر عملی ناممکن باشد. اما بخش سوم کتاب است که با آن مشکل دارم. شخصیت کتاب از اول هم به شکلی است که انگار در این دنیا نبوده. کارهایی می‌کند که انگار دنیای قبل از جنگ را ندیده و باورپذیر نیست اما در بخش سوم این ماجرا به اوج می‌رسد. به معنی واقعی کلمه تبدیل به یک آدم احمق و بی‌شعور می‌‌شود. از آن شخصیت‌هایی که می‌رود روی مخت. ای کاش رفتارهای او واقعی‌تر بود. شبیه آدمی که در این وضعیت قرار می‌گیرد. او می‌تواند تصمیم‌های دیگری بگیرد اما نویسنده جلویش را می‌گیرد تا سیر داستانی خودش را بسازد.
        

0

          انقدر که این کتاب را به دیگران پیشنهاد داده‌ام بعید می‌دانم کتاب علمی‌تخیلی دیگری را برای مطالعه پیشنهاد کرده باشم!
در یک کلمه باید بگم با یک کتاب‌ حال‌خوب‌کن خوب مواجهید. ز مثل زکریا، داستان رنج است و تلخی خاص خودش را دارد اما آن پایان‌بندی کتاب چقدر به من حس خوب داد. چقدر به من امید و توان داد.
جدای از اینکه داستان چفت و بست محکم خودش را دارد و با توصیفات، سبک و لحن خاص خودش و قصه گویی جانانه‌اش دست شما را می‌گیرد و حسابی سرگرمتان می‌کند، درون‌مایه و مضمون داستان هم حسابی در جانتان می‌نشیند.
با اینکه قهرمان داستان یک دختر ۱۷ ساله است و توصیه می‌کنم دختران ۱۵ سال به بالا سراغ این کتاب بروند یا برایشان بگیرید، اما من واقعا با قهرمان داستان همزادپنداری کردم. چقدر آن صحنه نیایش نیمه‌شب جذاب و دراماتیک درآمده است و خبری از تصنع و شعارزدگی در آن نیست.
این را هم بدانيد، رابرت ابراین فقید، کاتولیک بوده است و گرچه مسیحیت پولسی تا شیعه اثنی‌عشری خیلی راه دارد اما رنگ و بوی دینی در کتاب موج می‌زند و این حس خوبی به آدم می‌دهد.
در کل توصیه می‌کنم حتی اگر علمی‌تخیلی دوست ندارید، حتی اگر پسر هستيد و از قهرمان دختر خوشتان نمی‌آید، حتی اگر رمان ترجمه دوست ندارید سراغ این کتاب بیایید. ضرر نمی‌کنید.
        

18