پل

پل

پل

3.0
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

2

همه چیز سر و ته شده. احمقانه است... بیایند، بروند، اصلا به من چه؟ هر کاری می کنی آخرش کاسه کوزه ها سرت شکسته می شود. حال خوب را بی خیال... طلب این و آن را بی خیال... طلب خودت را بی خیال... دانشجوها را بی خیال... همه شان را بی خیال ... دانشجوها را بی خیال... همه شان را بی خیال... اصلا این دانشکده را بی خیال... لیوان قهوه را می فشارم و پرتش می کنم تو سطل آشغال بزرگ کنار دانشکده... دانشجوها را بی خیال.... بی پولی شان را بی خیال.... شهریه نداشتن شان را بی خیال... دعواهای خانوادگی شان را بی خیال... کتاب و اینترنت نداشتن شان را بی خیال.... بی خیال... مریضی شان را بی خیال... مریضی .... مریضی.... این را چطوری بی خیال؟قیافه ی حسام جلوی چشمم می آید.کی فکر می کرد غش کردن های این بچه سر کلاس از سرطان خون باشد؟سرطان سرطان سرطان... این سرطان لعنتی.هر گوشه که نگاه می کنی یکی سرطان دارد... من اگر سرطان بگیرم چی؟ واقعا باید چیکار کنم؟

یادداشت‌های مرتبط به پل

          این سوال خیلی مطرح میشه که فرم مهمتره یا محتوا؟
جواب خودم همیشه اینه که فرم و محتوا از هم جدا نیستن. ولی اول محتوا خلق میشه بعد فرم. یعنی نویسنده تصمیم میگیره محتوای مورد نظرش رو تو چه فرمی پیاده کنه.
#پل اثر #آراز_بارسقیان و #غلامحسین_دولت آبادی یکی از اون کتابهاییه که به درستی از فرم استفاده کرده. یک کتاب پونصد صفحه ای با کلی شخصیت که همه زنجیروار به هم وصل هستن و کل اتفاقات رمان در یک روز اتفاق میفته. آدمها همون آدمهای معمولی اطراف خودمون هستن و داستان ها همون داستانهایی که شاید برای خیلی هامون اتفاق افتاده باشه. قهر و آشتی ها. خیانت ها. لابی گری ها و هزارتا اتفاق دیگه. اما این پس و پیش شدن روایت ها، تغییر زاویه دید، اثرگذاری آدمها در زندگی هم و زبان صمیمی داستان باعث شده که پل تبدیل بشه به یک کتاب خواندنی. کتابی که بعدش راضی باشی از خوندنش و به دیگران توصیه‌اش کنی.
پ.ن برام سواله که چطور میشه دو نفری یک کتاب رو نوشت.اون هم یک کتاب پیچیده.
پ.ن ۲ یکی از تعاریف رمان اینه که دربرگیرنده بازه زمانی طولانی باشه که بر اساس اون تعریف نمیتونیم پل رو یک رمان بدونیم. اما این سالها انقدر تعاریف جابجا شدن که رمان بودن یا نبودن اون کتاب نه ارزشه نه ضد ارزش. هرچی که هست اگه درست و اصولی و خواندنی نوشته شده باشه کتاب خوبیه
پ.ن۳ به نظرم بعضی دیدارها زیادی تصادفی بود توی کتاب و تقریبا تنها چیزی که اذیتم میکرد این بود
پ.ن۴ بعضی اشارات و اسم سازی ها یه جوری تو کتاب آشنا بود که آدم هرکاری میکنه نمیتونه به یه آدم خاص فکر نکنه. مثلا یه بازیگر که نویسنده هم هست و همه فن حریفه اسمش میشه پائیزه رهنمون. این شما رو یاد کسی نمیندازه؟
پ.ن۵ یادم رفت قبلا بگم. تو دل کتاب به جامعه ادبی و هنری فیک کلی نقد وارد شده. نه نقد مستقیم. ولی یه جامعه عجیبی رو به تصویر کشیده که البته برای ما خیلی ناآشنا نیست.
        

0