روایت هایی از حیرت و سرگشتگی یک ملت در سوگی عظیم. جالب بودن روایت ها برای من از اون نظر بود که میدیدم چقدر با آدم هایی که هرگز ندیده‌مشون و نمیشناسم‌شون، چقدر اشتراکات روحی و فطری دارم، توی هر روایت کسی که ندیده بودمش داشت از زبان من به طرق مختلف سخن میگفت و این به نظر من وحدت تاریخی اجتماعی ما ملت ایران رو نشون میده.
        

          
طی یک تصمیم درونی، میخواستم هر چی کتاب در مورد حاج قاسم هست رو بخونم
هر جا کتابی دیدم خریدم
از کتابخونه یا دوستان قرض گرفتم
و با اینکه تا الان چندین کتاب خوندم، انگار هر بار یک داستان تازه رو می‌شنوم 

این کتاب روایت آدم ها از لحظه مواجه شدن با خبر شهادت حاج قاسم و شرکت در مراسم های ایشون هست

قبلا همچین نوع کتابی در مورد روز وفات امام خمینی خونده بودم و واقعا اون کتاب هم منو سخت تحت تاثیر قرار داد

هر کدام از روایت ها در عین شباهت ها، تفاوت هایی هم داشت
هر کس در کنار غم بزرگی که حس کرده بود، تلاشی هم در راستای قرار گرفتن در مسیر هدف این شهید بزرگوار کرده بود

بهترین روایت از نظر من، روایتی بود که دوست خوبم مریم رحیمی پور نوشته بود
که بسیار منو تحت تاثیر قرار داد و واقعا از خوندنش لذت بردم

متفاوت ترین روایت، روایت مردی بود که با جهان اسلام در ارتباط بود و از عکس العمل های مثبت و منفی اون کشور ها گفته بود و از ضعف ما در ایجاد روابط موثر با این کشور ها

برخی از تشییع مشهد نوشته بودند، برخی اهواز، برخی قم و برخی تهران
و هر کدام زیبایی های خودش رو داشت

کتاب زیبایی بود
احتمالا قراره جلد دومی هم داشته باشه
        

          ۱۴۰۳/۰۳/۲۶