معرفی کتاب آماده باش اثر ویرا بروسگول مترجم نگار عباس پور

آماده باش

آماده باش

ویرا بروسگول و 1 نفر دیگر
0.0 1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

1

شابک
۹۷۸۶۲۲۲۷۷۰۱۱۲
تعداد صفحات
253
تاریخ انتشار
0778/10/12

توضیحات

        مامان جون،
اردوگاه اصلا اون طوری که فکر می‌کردم نیست.
می‌دونم که دوست‌های پولدار محله مون فکر می‌کنن من عجیب غریبم. ولی مطمئن بودم که تو اردوگاه تابستونی بچه‌های روس همه شبیه منن و اون وقت دیگه همه مون باهم شعر می‌خونیم و اِسمور می‌خوریم و دوست‌های صمیمی می‌شیم. ولی نُچ!
دخترهایی که تو چادر منن پنج سال از خودم بزرگترن و نمی‌خوان که من پیششون باشم. تو اردوگاه اصلاً برق نیست، آب لوله کشی نیست و اصلاً اصلاً خبری از آبنبات و این‌ها نیست. اون دستشویی توآلونک هم… حتی فکرش رو هم که می‌کنم عقم می‌گیره! من نمی‌تونم این وضع رو دوهفته تحمل کنم. لطفاً می‌آی دنبالم؟ لطفا! دیگه نمی‌تونم!
دوست دارم،
ورا
      

یادداشت‌ها

نعیمک

نعیمک

1403/9/27

          خیلی خوشحالم که چنین قصه‌ای چاپ شده و مهم‌ترین دلیلم این است که کمیک است و البته از کمیک‌هایی که از زندگی واقعی الهام گرفتند یا در دستۀ بلژیکی-فرانسوی یا ابرقهرمانی قرار نمی‌گیرند. یعنی کمیک‌هایی که به زندگی روزمره می‌پردازند. البته بماند که نشر علمی فرهنگی چاپ کرده و خب، نشری که زوری گرفته شده جای درستی برای خرید کتاب نیست. 
ورا (نویسنده) قصۀ یک ماه اردوی پیشاهنگی‌اش را نوشته. قصۀ یک عالمه بدبختی‌ که کشیده چون با بقیه متفاوت بود. خود ورا مهاجر روسی است و در قصه دوست‌های زیادی ندارد و تصمیم می‌گیرد برای اولین بار مثل بقیه به اردوگاه تابستانه برود و چه جایی بهتر از یک اردوگاه روسی که هم‌فرهنگ با خودش باشند؟ احتمالاً می‌شود حدس زد که وقتی متفاوت هستی و راحتی نیستی یک عالمه بلا قرار است سرت بیاید و قصه به بهترین شکل این ماجراها را بیان کرده. تصاویر خیلی زیبا هستند و واقعاً بانمک! البته که همذات‌پنداری می‌کنیم و وقتی اردو تمام می‌شود یک «آخیش» می‌گوییم که «بله، باحال بود ولی چه خوب که تمام شد!»
        

0