رقص بسمل

رقص بسمل

رقص بسمل

3.8
4 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

شابک
9789643375911
تعداد صفحات
424
تاریخ انتشار
1391/12/7

توضیحات

        کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با موضوع سرگذشت یک رزمنده به نام «ابراهیم» در سال های پس از جنگ نوشته شده است. در این داستان زندگی «ابراهیم» در سال های پس از جنگ، با هدف بیان اختلاف نسل های قبل و بعد از دفاع مقدس مطرح شده است. «ابراهیم» که پس از تحمل سال ها اسارت به ایران بازگشته، به خاطر تفاوت موجود بین باورهای خود و عقاید خانواده اش از آن ها فاصله می گیرد و با سفر به عتبات عالیات، با شکنجه گر عراقی اش به نام «خلف بعیم» برمی خورد و مسیر زندگی اش تغییر می کند.
      

لیست‌های مرتبط به رقص بسمل

یادداشت‌ها

          حیوان را وقتی دعا خواندند و سر بریدند، شروع می‌کند به دست و پا زدن، شروع می‌کند به رقصیدن... و این دست و پا زدنش را بسمل شدن می‌خوانند. رقص بسمل هم کنایه از دست و پا زدن مذبوح است.
رقص بسمل داستان دست و پا زدن رزمنده‌ایست به نام ابراهیم است، کسی که تمام دنیایش را از دست داده. از همان زمان که پری‌جان چشم‌هایش را بست، قصاب خنجرش را زیر گردن ابراهیم گذاشت، دعا خواند و برید. و ما توی رقص بسمل دست و پا زدنش را می‌بینیم. تراژدی‌ست اما نه آن‌طور که حال‌تان را خراب کند. همراهش می‌روید اگر ادبیات جنگ را دوست داشته باشید، اگر قصه‌ بسمل شدن آدمی‌زاد را دوست داشته باشید. رسولی ترسی از خون، رنج و تلخی‌ها ندارد. ابراهیم مرد خداست اما که گفته مرد خدا نباید بیشتر از بقیه رنج بکشد و دست‌ و پا بزند؟
اولین‌بار شش سال پیش رقص بسمل را توی کتابخانه مدرسه‌مان پیدا کردم و با آن مواجه شدم. چاپ سال ۹۰ بود. یکی دو فصلش را خواندم اما نتوانستم تا انتها پیش بروم. قلم محمدمهدی رسولی سخت بود و حوصله من هم آن زمان کم. زیاد سعی می‌کردم که تا انتهایش بخوانم اما نشد که نشد. عذاب وجدان داشتم از نخواندنش. چیزی که بعدها باز مجابم می‌کرد به خواندن رقص بسمل، نویسنده‌اش بود، استاد من. می‌دانستم که او بعد از آن که اثر تمام شد تنها نسخه خطی از داستانش را توی شومینه انداخت و آتش زد. آن‌طور که می‌خواست به قول خودش خوب نشده بود. بعد یک سال، دوباره از اول رقص بسمل را نوشت. برای یک نویسنده چنین کاری مثل آتش زدن تنِ خویش است و هرکسی از پسش بر نمی‌آید. هرکسی نمی‌تواند این طور از کار خودش، از جگر گوشه‌اش دل بکند.
بعد شش سال دوباره سراغ رقص بسمل بر گشتم و از اول خواندمش. نثر محمد مهدی رسولی آدم را میخکوب می‌کند. برایم سوال است که چطور می‌تواند این‌گونه روایت کند. کلماتش پخته‌اند و حسابی. روایت داستانی‌اش هم پیچیده اما قابل فهمیدن است. هرکدام از شخصیت‌های داستان لحن‌خاص خودشان را دارند که کمتر نویسنده‌ای را در تمام جهان دیدم که بتواند این‌گونه هر کاراکتر را از دیگری تمیز بدهد. اگر می‌خواهید بنویسد از محمدمهدی رسولی زیاد بخوانید که هر سطر از حرف‌هایش چند کلاس نویسندگی است. اما اگر حوصله حرف شنیدن را ندارید و قصه می‌خواهید سراغ رقص بسمل نروید. قصه‌هایش حوصله می‌خواهد. آدم خاص خودش را می‌خواهند. اگر لازم باشد در تمام کلاس‌های درسم همه را وادار میکنم رقص بسمل را بخوانند، با حوصله بخوانند. حتی اگر خسته‌هم شدند باز هم بخوانند که اثری است خواندنی. 
        

6