مرد جن زده

مرد جن زده

مرد جن زده

5.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

3

این مجموعه شامل چهار داستان کوتاه، شب عیدی، مرد جن زده، انبوه بیشمار شاعران و آژادان می باشد. بی آقا بعد از اینکه اسکناس دو تومانی را در جیبش گذاشت شروع کرد به شمردن پولهای خرد و چون دید دوازده‏قران است، رو به زن استاد کرد و گفت: ببین گلین خانم! مو حال دگه متنم بگم کیسم تودسگاری شما سفید رفته، اووخ عوضیکه‏ای شب عیدی یک شی صنارمزدمه بیشتر کنن، یک قرونشم کم مکنن! ولاهه که انصاف... . بی بی آغاز کلمات آخر را با بغضی که در گلو داشت، به زحمت گفت و با گوشه‏ی چهارقد سفیدش که آن را زیر زنخش‏سنجاق زده بود، اشکهای خود را پاک کرد و رفت و سطلش را برداشت که برود گلین خانم گفت: وستا بینم، بی بی آغا، قربون جدت چره گز نکرده پره می‏کنی؟ آدم خب نیس هر چی مرسه از دهنش بندزه بیرون، یک‏دفه دگه پولاته بشمار، خجالتاش پای ما. بیا... بای ای پن قرون رم بگیر شب عیدی بیخود اوقاتته تلخ نکن. و دست کرد توی دخل و یک پنج ریالی نقره در آورد. بی بی آغا تبسمی بی حالت خنده بر لب داشت و با اضطراب وتردید شروع کرد به دوباره شمردن پولهای خرد...